۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

مبادا از آن طرف ماجرا بیافتیم


با این که شاید برای پرداختن به این موضوع دیر شده باشد، اما این پست را اختصاص می دهم به کاریکاتور جنجال برانگیز نیک آهنگ کوثر از  مهندس موسوی. راستش چند روز پیش که این کاریکاتور را دیدم، اول خیلی خوشم نیامد و از شما چه پنهان ناراحت هم شدم. با خودم می گفتم که بیانیه های مهندس هر کدام نقشه راهی هستند برای جنبش که طرف مقابل را کلی به واکنش وا می دارد. با چنین بیانیه هایی که در جنبش سبز از جایگاه ویژه های برخوردار هستند نباید شوخی کرد و آنها را دستمایه طنز و کاریکاتور قرار داد.
اما از آنجایی که خودم سال ها کاریکاتور می کشیدم و هنوز می کشم، با خودم گفتم به هر حال کار کاریکاتوریست کشیدن کاریکاتور است. کاریکاتور هم نوعی زبان برای بیان مفاهیم مختلف است که هر فردی آن را به یک صورت بیان می کند.
یک روز بعد وقتی داشتم در اینترنت سرک می کشیدم متوجه شدم این کاریکاتور بیش از آنچه من فکر می کردم واکنش برانگیز شده و فریاد وامصیبتای خیلی از طرفداران جنبش سبز را در آورده است. البته چنین واکنشی تا حدی طبیعی به نظر می آید. اما هرقدر می گذشت این واکنش ها تند تر و تند تر می شد و انتقاد ها از نیک آهنگ کوثر بیشتر می شد.
متاسفانه این انتقاد های تند تا آنجا پیش رفت که سایت خبری روزآنلاین مجبور شد این کاریکاتور را از سایت بردارد. اگرچه بهتر بود فردی مثل نیک آهنگ در چنین شرایطی که میرحسین موسوی چهره ای کاریزماتیک و تاثیرگذار به بر روند رو به رشد جنبش سبز به شمار می رود، چنین کاریکاتوری از وی نمی کشید، اما موضوع آنجاست که کشیدن چنین طرحی نباید اینقدر هم واکنش بر انگیز باشد.
اگرچه بارها در جمع های دوستانه به تند روی ها و عقده گشایی های برخی اعضای جنبش سبز درباره سابقه موسوی و کروبی انتقاد کرده ام و اعتقاد دارم در حال حاضر و در چنین شرایطی زمان انتقاد و نبش قبرهای سیاسی نیست و این چنین حرکاتی را آفت جنبش اعتراضی مردم می دانم، اما به این موضوع نیز معتقدم جنبش اعتراضی باید نقد پذیر باشد.
این کاریکاتور هم شاید یکی از همین نقد ها است. نیک آهنگ با کشیدن این طرح انتقادی نرم بر بیانیه های مهندس موسوی وارد کرده باشد که نظر اوست و ما نباید اظهار نظر کسی را محدود کنیم. آن هم در شرایطی که موسوی و کروبی که به عنوان رهبران جنبش سبز معرفی می شوند، بارها تاکید کرده اند که مردم رهبر این جنبش هستند نه آنها.
از سوی دیگر کار کاریکاتوریست، کشیدن کاریکاتور است. موسوی هم جز مقدسات نیست که نتوان کاریکاتور وی را کشید. موضوع اینجاست که برخی در رفتارهایشان چنان تند می روند که به قول معروف از آن طرف ماجرا می افتند. چنین رفتاری با نیک آهنگ هشداری در این رابطه است که آیا دیکتاتوری در آینده جنبش سبز جایی دارد؟ جنبشی که برای مقابله با این موضوع به پاخواسته است.
اگر قرار باشد از میر حسین موسوی را به عنوان رهبر جنبش اعتراضی آنقدر بالا ببریم که نشود درباره او کاریکاتوری انتقاد آمیز کشید، فرق ما با نسل های پیش از خودمان که انقلاب کردند چیست؟
با تمام علاقه ای که من و شما به میر حسین و کروبی داریم، یادمان نرود، آنها هم انسان هستند نه فرشته. آنها هم اشتباه می کنند و آنها هم باید نقد شوند. انقلاب بزرگ ایران در طول مدت سی سال نقد نشد و نتیجه اش چنین است که این روزها می بینیم. شاید چنانکه تاجزاده در نوشته اخیرش اشاره کرده بود، اگر چندین سال پیش، نسل های پس از انقلاب درباره برخی رفتارها فکر می کردند و آنها را نقد می کردند، امروز وضعیت این گونه نبود. این چنین مردم به خاک و خون کشیده نمی شدند و مراجع مورد بی احترامی قرار نمی گرفتند.
یادم می آید استادی در دانشگاه داشتیم که دکترای دین شناسی داشت. جمله معروفی داشت این چنین که: نقد هر موضوعی راه پیشرفت آن را باز می کند.


پاسخ نیک آهنگ کوثر به انتقاد ها 

۲ نظر:

م.ب. گفت...

آفرین آفرین. خیلی خوب

نصیرالدین جعفری گفت...

من از پاراگراف ماقبل آخر و سخن ارزشمند استادتان خیلی لذت بردم.