۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

فوتبال فراموش نشدنی!

فوتبال فراموش نشدنی!



این چند روزه اینقدر از این فوتبال – که بعضی وقتا آدم دوست داره بگه لعنتی – خبر های عجیب و باور نکردنی می شنویم که شاید تنها راه فرار از این اخبار خاموش کردن تلویزیون و رادیو باشه . حتی این خیر آخر درباره قطبی و رفتنش بدون هیچ اطلاعی از پرسپولیس و ایران . قطبی که زمانی معروف بود با حرفه ای ترین مربی حاضر در لیگ نیمه حرفه ای ایران ، با رفتنش از پرسپولیس نشان داد که خیلی هم نباید به حرفه ای بودن ایرانی ها دل خوش کرد .



به هرحال و با تمام این حرف و حدیث ها نمی شود 8 آذر را جدا از فوتبال ایرانی دانست . روزی که به قول یک خبرنگار فرانسوی کره زمین برای چند لحظه سبک تر شد . آن هم به خاطر برد ایران در بازی با استرالیا و رفتن ایران به جام جهانی بعد از 20 سال . ایرانی ها همه با هم از جا پریدند .


مطمئنم اونایی که حتی از فوتبال متنفر هستند این بازی را دیدند و خاطره آن روز فراموش نشدنی ایران را به یاد دارند. مردم خوشحال و خیابان های شلوغ و صدای بوق ماشین ها ...


8 آذر 1376 ، خداداد عزیزی ، کریم باقری ، بوسنیچ (دروازه بان خوش تیپ استرالیا) ، ویرا ( مربی برزیلی ایران و تصویری از او که بعد از گل ایران سیگاری که به زمین انداخته بود را برداشت و شروع کرد به کشیدن ) ، خنده های عابدزاده در بدترین شرایط روحی تیم و فریاد های جواد خیابانی و . . . تصویر هایی هستند که با فوتبال ایران گره خورده اند .


نکته : 8 آذر دومین روز سال 1376 بود که مردم خیلی خوشحال بودند . روز اول دوم خرداد بود . روزی که خاتمی رییس جمهور شد .

۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه

بعد از دو هفته ؛


چلچراغ منتشر شد !


(شب چله چلچراغ ، آخرین تلاش برای حضور خاتمی)


 


گویا مشکلات هفته نامه چلچراغ – که گویا مالی بوده – مرتفع شده است و روز شنبه شاهد انتشار و قرار گرفتن این هفته نامه پر طرفدار بر دکه های روزنامه فروشی بودیم . طبق معمول هیچ یک از نویسنده های چلچراغ هیچ توضیحی درباره این تعطیلی دوهفته ای ننوشته اند و تنها عموزاده خلیلی ( مدیر مسئول ) در صفحه های ابتدایی با اشاره به این تاخیر دوهفته ای از خوانندگان – که گویا همه پرو پا قرص هستند – دلجویی کرده است .


دیگر موضوع جالب توجه بعد از این دو هفته تعطیلی آگهی جشن شب چله چلچراغ است که در یکی از صفحات داخلی گنجانده شده است . اگر چلچراغی ها موفق شوند بار دیگر سید محمد خاتمی را مهمان جشن شب چله خود کنند ، باید گفت این شب چله آخرین تلاش جدی اصلاح طلبان برای راضی کردن خاتمی برای حضور در انتخابات ریاست جمهور سال آینده است .


به هر حال از این که چلچراغ دوباره چاپ می شود باید خوشحال بود و امیدوار به این که شاید همین جوان های نسل سومی بتوانند خاتمی را به عنوان آخرین امید زنده ماندن اصلاحات به صحنه انتخابات دعوت کنند .


 

۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

تموم شد چلچراغ؟!


تموم شد چلچراغ؟!


(آیا چلچراغ تعطیل شد؟ )


 



 



فکر می کنم این خبر عجیب ترین و ناراخت کننده ترین خبری بود که در عرصه مطبوعات شنیده ام . چلچراغ تعطیل شد !


چند روز پیش یکی از دوستان که رابطه ای نزدیک با هفته نامه چلچراغ دارد این خبر را به گوش من رساند. می گفت که عموزاده خلیلی به دلیل برخی مشکلات که گویا ریشه در مسائل مالی دارد قصد دارد همکاری خود را با پشتیبان مالی این هفته نامه قطع و انتشار چلچراغ را بعد از نزدیک به هفت سال متوقف کند . این موضوع تا به آنجا جدی بود که به گفته همین دوست عزیز نویسندگان قدیمی - بخوانید پیش کسوت - چلچراغ که به دلیل مشغله های مختلف حرفه ای و غیر حرفه ای ، سالی به دوازده ماه به دفتر مجله نمی آمدند ، این روزها هر روز و هر ساعت آنجا هستند و پیگیر اتفاقات پیش رو . اگرچه باور کردن این موضوع غیر قابل باور سخت بود اما پرس و جو های من در همان روز از دیگر بچه های روزنامه نگار و چلچراغی نشان از صحت نسبی این خبر می داد .



همچنین برای دریافت اطلاعات دقیق با شهره شهرابی - خبرنگار نفوذی - چلچراغ هم تماس گرفتم که او هم این موضوع را تائید کرد با این فرق که گفت : (( قرار نیست برای همیشه بسته باشم ، چلچراغ احتمالاً برای چند هفته منتشر نمی شود ، اما بعد از این چند هفته حتماً منتشر خواهد شد )). اگر چه این خبر شیما شهرابی تا حدودی امیدوار کننده بود ، اما کافی بود چلچراغ این هفته را ورق بزنید تا خودتان مطالب پر از ناله نویسندگان را بخوانید . آنوقت خودتان موضوع را متوجه می شوید . و آخرین تیتر چلچراغ : بهترین سال های عمر ما



شنبه بد


شنبه چلچراغ




نه خبر تعطیل شدن روزنامه شرق - آن هم برای سومین بار - و نه خبر تعطیلی خودخواسته رزنامه انتخاب که به قولی آخرین نسیم مطبوعات آزاد در رسانه های کشور بود اینقدر شوک آور و عجیب و ناراخت کننده نبود . حداقل برای کسانی مثل من که از شماره اول یا دوم همراه این هفته نامه بودند . هفته نامه ای که نسل ما را نسل سوم خواند و گفت که که هستیم و چه می خواهیم . به دغدغه های نسل سوم پرداخت و ترجیه داد به جای استفاده از مطالب تحلیلی و بسیار حرفه ای (البته از نظر علم روزنامه نگاری )، ساده نگاری را در دستور کار قرار دهد تا همه حرفش را بفهمند و آن را از خودشان بدانند . و این طور شد .


همچون در یک آئینه ، محرمانه چلچراغ ، روزی روزگاری ایران ، برخورد نزدیک از نوع سوم ، شب نشینی در جهنم ، ساندویچ و دست نوشته های یک کودک فهیم و ... ستون ها و صفحه هایی بودند که خوانندگان چلچراغ آنها را نه تنها خواندند ، که به راستی با آنها زندگی کردند . 40 عدد مقدس بچه های چلچراغی بود و هیچ گاه جشن سالگرد نگرفت که شب چله بود و هندوانه و در این اواخر خاتمی . . .


تعطیلی چلچراغ ، آن هم به صورت خود خواسته بطور حتم در این شرایط مطبوعات کشور خبر خوبی نیست ، نه برای آنها که با هر خط از نوشته های آن هفته نامه خاطره دارند و نه برای آنها که انتشار چلچراغ را سوسول بازی دوم خردادی ها می دانند .