۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

شهید رجایی و مهندس بهزاد نبوی


شهید رجایی و ایام خوش بهزاد نبوی

دادگاه هایی که در روزهای گذشته به بهانه رسیدگی به عوامل اتهام های مخملی برگزار شد واکنش های زیادی داشت. این واکنش ها و بازخورد ها هم درباره افرادی بود که در این دادگاه حضور داشتند و هم درباره صحبت ها و اظهاراتی (بخوانید اعتراف)‌ بود که از جانب برخی به اصطلاح متهمان مطرح شد. گذشته از اظهاراتی غیر واقعی که در این دادگاه ها گفته شد و البته از روی کاغذ خوانده شد! افرادی که در این دادگاه ها به عنوان متهم انقلاب مخملی حضور داشتند بسیار تامل بر انگیز بود. تامل برانگیز از آن جهت که بینندگان این دادگاه های ساختگی و نمایشی افرای را به عنوان متهم می دیدند
که در سال های گذشته آنها را به عنوان مسئولان و خدمتگزاران کشور می شناختند. و حالا این سوال در ذهن ها به جنب و جوش افتاده که چرا مسئولان و معتمدین دیروز، از سوی برخی متهمان مخملی امروز معرفی شده اند؟

این طور که معلوم است آنانی که در روزها و سال های اول انقلاب دستی در امور کلان اداره کشور نداشتند و هر یک در گوشه کناری از این مرز و بوم مشغول خدمت (!)‌بودند، ‌این روزها به تکاپو افتاده اند تا با کنار زدن مهره های تاثیر گذار انقلاب و افراد کلیدی در به پیروزی رسیدن انقلاب نقش بی مثالی داشتند، کشور و انقلاب را با افکار بسته خود اداره کنند و به نوعی کشور را اختصاصی کنند. جالب است که این عده خاص از هیچ کاری برای کنار زدن آنانی که مخالفان خود می دانند کوتاهی نمی کنند و سعی دارند شخصیت هایی مانند میرحسین موسوی ،‌بهزاد نبوی و میردامادی که تا دیروز از اصلی ترین شخصیت های انقلاب و انقلابی به شمار می رفتند را با تهمت هایی بی پایه و اساس امروز در جایگاه متهم حضور دارند. اما چه سود که چنین صحنه سازی هایی تنها بی اعتباری و بی اعتمادی را دامن می زند و هیچ نتیجه دیگری ندارد، چه آنکه مردم این روزها آگاه تر از گذشته هستند.

اما این روزها حضور فردی چون مهندس بهزاد نبوی در دادگاه شاید بیشترین لطمه را به اعتماد ملی مردم خواهد زد و این سوال پرسیده می شود که چرا سخنگوی دولت خدمتگزار محمد علی رجایی - که در این سال ها بسیاری برای بالا رفتن از پله های قدرت او را از خود و خود را از او می دانند- این روزها در دادگاه (بخوانید بیدادگاه) متهم به تلاش برای انقلاب های رنگی و مخملی می شود؟؟؟

امروز سایت خبری پارلمان نیوز (پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس) مطلبی را با عنوان «روایت گل آقا از وصیت رجایى درباره بهزاد نبوی» منتشر کرده بود که درباره برخی صحبت شهید رجایی درباره مهندس نبوی. جایی در این نوشته آمده بود: در آن روزهاى سخت و توفانی، شخصیت و حیثیت بهزاد از چند سو، آماج حمله بود و من پیوسته متعجب بودم که او چرا عین خیالش نیست. روزى همین جمله را به شهید رجایى گفتم. گفت: «حالا ایام خوش بهزاد است!» و خدا را شکر مى‌کنم که مثل تو نیست که تا چیزى درباره‌ات مى‌گویند تعادلت به هم مى‌خورد! پوست بهزاد کلفت است، دعا مى‌کنم کلفت‌تر شود!»

متن کامل «روایت گل آقا از وصیت رجایى درباره بهزاد نبوی»

این نظر شهید رجایی تاکید بر این نکته است که این هید بزرگوار هم پیش بینی می کرد که این کشور و این انقلاب در آینده چگونه بازیچه عده خاصی می شود و چگونه یاران انقلاب امام مورد توهین افرادی قرار می گیرد که در پی اختصاصی کردن کشور هستند.


مهندس نبوی همراه شهید رجایی در سازمان ملل

این چنین است که مهندس بهزاد نبوی دیروز در عکسی با حضرت امام (ره)‌ و شهید رجایی دیده می شود و در سازمان ملل همراه شهید رجایی بود ، امروز در لباس اتهام در دادگاهی نمایشی ...

و باید به این ندیشید که در سال های آینده چه کسانی و در چه جایگاهی حضور خواهند داشت ...

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

خری که دم نداشت !




چرا «خَر ِ ما از کره گی
دم نداشت» ؟





این
ضرب المثل که «خر ما از کره گی دم نداشت» را تابحال هزاران هزار بار شنیده بودم و
شما هم احتمالاً یا زیاد شنیده اید و شاید هم از آن زیاد استفاده کرده اید. اما من
به شخصه نمی دانستم جریان این صرب المثل چسیت و چه اتفاقی باعث شده تا کسی چنین
چیزی را بگوید. البته این نوع جریان ها در ادبیات کهن ما خواستگاه های مختلف دارند
و شاید برای یک جمله ، شعر و یا ضرب المثل روایت های مختلف وجود داشته باشد و
داستان های زیادی این این باره گفته و شنیده شده است. امروز یکی از دوستان در ایمیلی
روایتی را برایم فرستاد در باره ضرب المثل «خر ما از کره گی دم نداشت» که جالب بود
و به نظرم روایتی واقعی آمد. البته جا دارد از زسول عزیز هم برای ارسال این روایت
جالب نوجه تشکر کنم.

 



ریگ کفش قاضی القضات و خری که دم نداشت !





مردي
خري ديد به گل در نشسته و صاحب خر از بيرون كشيدن آن درمانده. مساعدت را ( براي
كمك كردن ) دست در دُم خر زده، قُوَت كرد( زور زد). دُم از جاي كنده آمد. فغان از
صاحب خر برخاست كه « تاوان بده»!.



مرد
به قصد فرار به كوچه‌اي دويد، بن بست يافت. خود را به خانه‌اي درافگند. زني آنجا
كنار حوض خانه چيزي مي‌شست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هياهو و آواز در
بترسيد، بار بگذاشت (سِقط كرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نيز با صاحب خر هم آواز شد.



مردِ
گريزان بر بام خانه دويد. راهي نيافت، از بام به كوچه‌اي فروجست كه در آن طبيبي
خانه داشت. مگر جواني پدر بيمارش را به انتظار نوبت در سايۀ ديوار خوابانده بود؛
مرد بر آن پير بيمار فرود آمد، چنان كه بيمار در جاي بمُرد. «پدر مُرده» نيز به
خانه خداي و صاحب خر پيوست!.



مَرد،
همچنان گريزان، در سر پيچ كوچه با يهودي رهگذر سينه به سينه شد و بر زمينش افگند.
پاره چوبي در چشم يهودي رفت و كورش كرد. او نيز نالان و خونريزان به جمع متعاقبان
پيوست!.



مرد
گريزان، به ستوه از اين همه، خود را به خانۀ قاضي افگند كه «دخيلم» (پناهم ده)؛
مگر قاضي در آن ساعت با زن شاكيه خلوت كرده بود. چون رازش فاش ديد، چارۀ رسوايي را
در جانبداري از او يافت: و چون از حال و حكايت او آگاه شد، مدعيان را به درون
خواند.



نخست
از يهودي پرسيد. گفت: اين مسلمان يك چشم مرا نابينا كرده است. قصاص طلب ميكنم.
قاضي گفت : دَيتِ مسلمان بر يهودي نيمه بيش نيست. بايد آن چشم ديگرت را نيز نابينا
كند تا بتوان از او يك چشم بركند! و چون يهودي سود خود را در انصراف از شكايت ديد،
به پنجاه دينار جريمه محكومش كرد!.



جوانِ
پدر مرده را پيش خواند. گفت: اين مرد از بام بلند بر پدر بيمار من افتاد، هلاكش
كرده است. به طلب قصاص او آمده‌ام. قاضي گفت: پدرت بيمار بوده است، و ارزش حيات
بيمار نيمي از ارزش شخص سالم است. حكم عادلانه اين است كه پدر او را زير همان
ديوار بنشانيم و تو بر او فرودآيي، چنان كه يك نيمهء جانش را بستاني!. و جوانك را
نيز كه صلاح در گذشت ديده بود، به تأديۀ سي دينار جريمۀ شكايت بي‌مورد محكوم كرد!.



چون
نوبت به شوي آن زن رسيد كه از وحشت بار افكنده بود، گفت : قصاص شرعاً هنگامي جايز
است كه راهِ جبران مافات بسته باشد. حالي مي‌توان آن زن را به حلال در فراش (عقد
ازدواج) اين مرد كرد تا كودكِ از دست رفته را جبران كند. طلاق را آماده باش!. مردك
فغان برآورد و با قاضي جدال مي‌كرد، كه ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دويد.



قاضي
آواز داد :هي! بايست كه اكنون نوبت توست!. صاحب خر همچنان كه مي‌دوید فرياد كرد:
مرا شكايتي نيست. محكم كاري را، به آوردن مرداني مي‌روم كه شهادت دهند خر مرا از
کره‌گي دُم نبوده است!!!

۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

اعتماد در این روزهای ایران












/**/

از نوکیا نگو



انتخابات ریاست جمهوری
ایران اگرچه همان طور که از دوران تبلیغات آن می شد فهمید ، انتخاباتی پرشور و با مشارکتی
حداکثری بود که توانست اعتباری بی بدیل برای ایران کسب کند، اما اتخاذ تصمیم های
نادرست و پیروی از سیاست های اشتباه که مورد پسند ملت نبود، دلیلی شد تا روزهای
تاسف باری پس از برگزاری انتخابات رقم بخورد.



در این بین حضور شخصیت
های اصلاح طلبی چون سید محمد خاتمی و میر حسین موسوی که از محبوبیت بسیاری
برخوردار بودند و هستند در کنار نامزدهایی با سخنان جدید و قابل تفکر چون شیخ کروبی
و محسن رضایی تاثیر فراوانی بر افزایش چشمگیر مشارکت در انتخابات داشت. اما اعلام
نتایج دور از انتظار بسیاری از رای دهندگان نه تنها نوعی نارضایتی را در میان قشر
عظیمی از مردم پخش کرد، بلکه موجی از بی اعتمادی و دلسردی را به روح اجتماع پرشور
قبل از انتخابات دمید، چنان که این روزها خبری از آن شور انتخاباتی دوران تبلیغات
نیست. در این بین اما اخبار مختلف نیز تاثیر های فراوانی را بر افکار و جهت گیری
فکری آنها داشت.



چنان که این روزها می
بینم و می شنویم که چه تعداد از مردم و اطرافیانمان نسبت به برنامه ها و حتی اخبار
صدا و سیما بد بین شده اند و کمتر کسی را می توان یافت که واژه «رسانه ملی» را
باور داشته باشند.



چند روز پیش با یکی از
نزدیکان درباره خرید گوشی موبایل- تلفن همراه !- صحبت می کردیم و حرف از این بود
که چه گوشی بخرد که بدرد بخورد باشد و چه مدلی بهتر است و چه مارکی معروف تر و
کاری تر. صحبت ادامه داشت و نظرهای مختلفی رد و بدل می شد. حرف از این شد که فلان
مدل کوشی نوکیا خوبد است و مدل دیگری بهتر است و چنین امکاناتی دارد و چنان انجام کارهایی
را دارد. وقتی حرف نوکیا پیش آمد طرف خریدار گوشی صورتش در هم پیچید و ناراحت چنین
گفت که: بد از انتخابات و اخباری که درباره نوکیا شنیدم اصلاً از نوکیا خوشم نمی
آید. اگرچه مدل های خوبی دارد، اما دیگر دوست ندارم با خریدن نوکیا پول به جیب
آنهایی بریزم که ... از نوکیا نگو ...



اشاره داشت به برخی
خبرهای پیش از انتخابات درباره «دستگاه هایی مخابراتی که نوکیا به ایران فروخته
است و می توان از آن در شنود مکالمه های مختلف استفاده کرد». این خبر در روزهای پر
جنب و جوش بعد از انتخابات از جمله اخباری بود که تاثیر فراوانی بر مردم داشت و
رسانه های بسیاری درباره تاثیرات عینی این خبر بر بازار گوشی موبایل گزارش نوشتند
و خبر داد.



این موج بی اعتمادی به
برند نوکیا از همان روزها آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. البته شاید آنچه گفتم تنها
گوشه ای از این چنین نگاهی باشد که این روزها بسیار در مردم می توان یافت، اما
واقعیت این است که این چنین احساساتی در روند زندگی روزانه مردم وجود دارد و تاثیری
انکار ناپذیر بر زندگی آنها و کلیت جامعه گذاشته و خواهد گذاشت که خیلی هم خوب
نیست.  



اما متاسفانه این روزها
نه تنها در راستای بهبود این روند گامی برداشته نمی شود، بلکه بر این موضوع دامن
هم زده می شود که مصداق آن برگزاری دادگاه هایی است که از سوی کمتر کسی مورد پذیرش
است. همچنین اظهار نظرها و موضوع گیری های جانبدارانه و نا عادلانه برخی از مقام
های کشور نیز به فضای نا خوشایند جامعه ایرانی شدت می بخشد. باشد که برخی تریبون
های مقدس را اختصاصی نکنند و با سخنان به ظاهر بی طرفانه طرف کسی را نگیرند.

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

اذان نیمه شب کروبی

 


چه کسانی از اذان کروبی می ترسند ؟



این روزها شیخ مهدی کروبی شده هدف تخریب ! هدف تخریب آنهایی که بعد از اعتراض های پس از انتخابات و آن اتفاق های توجیه ناپذیرش حرفی برای گفتن نداشتند و ندارند. این عده متاسفانه در مقابل اتفاق های بعد از انتخابت که باید جنایت خواندشان، آنچنان در چشم مردم و رسانه ها بی اعتبار شده اند که دست به هر کاری می زنند برای رهایی از وضع موجود. یکی از اصلی ترین این راه ها هم تخریب دیگران و مخصوصاً چهره های سرشناس سیاسی و مردمی است که این روزها شیخ اصلاحات تبدیل به هدف این تخریب کنندگان خرد شده است.


به عقیده بسیاری مهدی کروبی به عنوان یکی از پایه گذاران نظام جمهوری اسلامی و یاران نزدیک حضرت امام در روزهای مبارزات انقلابی و بعد از آن ، از جمله افرادی است که بیش از بسیاری از آنانی که این روزها در مقام های نظامی و دولتی ادعای دل سوزی برای کشور را دارند ، به فکر انقلاب و نظام است و می داند که مواردی چون دروغ و عدم شفافیت برای این کشور همچون سمی کشنده می ماند. مخصوصاً که این دروغ پردازی ها و نبود شفافیت این روزها بعضاً در عرصه های عالی کشور همچون دولت و مجلس و صدا و سیما دیده و شنیده می شود ، چه آنکه دیدیم و شنیدم که صدا و سیمای نه چندان محترم در روزهای قبل از انتخابات و بعد از انتخابات چگونه اطلاع رسانی کرد که البته به هیچ وجه نمی توان نام اطلاع رسانی بر آن گذاشت. بگذریم ...


حالا هم که شخصی همچون مهدی کروبی به فکر آینده نظام اسلامی و ایران افتاده است و سعی دارد با انتقال واقعیت به مردم از بروز فجایع احتمالی که در پی دروغ گویی به وجود می آید جلوگیری کند ، برخی با ادعای توخالی طرفداری از نظام هرچه دارند و ندارند را از دهان خارج کرده اند تا شاید به گمان خودشان بتوانند در مقابل راستی ها بیاستند و باز دروغ پشت دروغ تحویل مردم بدهند. اما خود نیز می دانند ناچیز تر از آنند که در مقابل سخن راست ایستادگی کنند، چنان که نتوانستند در مقابل سخنان کروبی درباره تجاوز به زندانیان بیاستند ، چنان که شاهدان و مطلعان بر راستی این موضوع تاکید کردند. البته این موضوع در جریان دفن جنازه های بی نام نشان در بهشت زهرا هم تکرار شد. پس واقعاً این ایستادگی در برابر راستی و درستی ریشه در چگونه سیاستی دارد؟


داشتم در Google reader  چرخ می زدم (کار دائمی این روزهای من و خیلی ها !) لینکی دیدم با عنوان «اذان نیمه شب کروبی»‌ که از وبلاگ هادی بیات ،‌ پسر آیت الله بیات زنجانی به اشتراک گذاشته شده بود. داستانی است از «داستان و راستان»‌ شهید مطهری درباره الله اکبر و اذان گفتن که هادی بیات این داستان را مرتبط کرده بود با شرایط این روزهای ایران و شیخ اصلاحات. در ادامه خواننده آن خواهید بود :



اذان نیمه شب کروبی


شهید مطهری در داستان راستان آورده است که گویا در زمان معتصم عباسی ترکان عهده دار بسیاری از کارهای حکومتی بودند. البته ترکان ماوراءالنهر اون ورها. سرداران ترک در بغداد می گشتند و هرکاری می خواستند می کردند و حکومت عباسی هم کاری نداشت. تا جایی که کم کم دست به عرض و ناموس مردم دراز کردند. نیمه شبی  مسلمانی می بیند که یکی از این سرداران دست زنی را گرفته و به زور با خود می برد. مرد جلو می رود فایده نمی کند. زن التماس می کند افاقه نمی کند. و آن سردار ترک زن را به خانه ای می کشاند. مسلمان که می بیند کاری از دستش بر نمی آید بر بام خانه ای می رود و با صدای بلند اذان می گوید. با صدای الله اکبر او در نیمه شب مردم به کوچه و خیابان می ریزند که چه شده است و او با فریاد ماوقع را می گوید و آنها نیز یورش می برند و زن بیچاره را از دست آن سردار ترک خارج می کنند. و این ماجرا باعث می شود که حکومت عباسی فکری برای دست درازی های نظامیان ترک بکند.


چه قدر این مسلمان شبیه شیخ مهدی کروبی خودمان است که اذان نیمه شبش خواب ها را آشفته است. دین فروشان او را به ناسزا گرفته اند که چرا خواب خوش مان را برآشفتی و مردمان، این بار بیدارند چون این جا بغداد نیست و تهران است و تمام ایران است. عده ای دیگر نیز از خواب برخاسته اند. این بار شاید بشود برای این تعدی ها کاری کرد.


 


پی نوشت :‌ اصولاً چون این موضوع خیلی برای من و البته خیلی ها مهم است تاکید می کنم که هموطنان عزیز ما آذری هستند و آذری زبان و نه ترک ...


 


 

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

تعیین تکلیف فارس برای وبلاگ ها

 


خط دادن به وبلاگ ها ؛ وظیفه جدید بنگاه خبرسازی فارس


خبرگزاری فارس ، رسانه جالبی است که هر گونه ژانگولر بازی رسانه ای که دلتان بخواهد ازش سر زه و یا سر خواهد زد! یعنی اصولاً در جایی مثل بنگاه خبرسازی فارس هیچ خبر غیر ممکنی وجود ندارد و خبرنگاران و مدیران این سایت از هر موضوع ریز و درشتی و راست و دروغی برای ساخت خبر استفاده می کنند،‌مخصوصاً که هدفشان خبرسازی تخریب مخالفانشان باشد و بخواهد فرد یا جماعتی را خراب کنند!



در همین راستا امروز این بنگاه خبرسازی که البته سابقه جالبی هم در شایعه پراکنی دارد خبری را با عنوان «قدرداني بلاگرها از بسيج و ناجا» روی خروجی خود گذاشت که بار دیگر نشان داد نقش این به اصطلاح خبرگزاری ، خبرسازی است تا اطلاع رسانی. آن طور که در خبر آمده است ، جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی و خارج از ایران (!) در نامه هایی جداگانه از آقای  احمدي مقدم ، فرمانده نيروي انتظامي و آقاي طائب فرماندهي نيروي مقاومت بسيج «به خاطر زحمات ايثارگرانه ماموران نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران و خدمات بسيجيان» ‌تشكر کرده اند. این دوستان وبلاگنویس که فارس این نامه را به نقل از آنها منتشر کرده اگرچه چنان که در خبر نیامده ،‌به موقعیت زمانی در تشکر نامه خود اشاره نکرده اند و دلیل مشخصی را بیان نکرده اند ،‌اما احتمالاً منظورشان حضور درخشان نیروهای انتظامی و بسیج در جریان اعتراض های اخیر بوده و برخورد – بخوانید سرکوب – با معترضان به نتایج انتخابات.


جدا از این که معلوم نیست نویسندگان نامه چقدر از کتک خوردن مردم خوششان آمده که از دوستان نیروی انتظامی و بسیج تشکر کرده اند ، باید به نکاتی در خبر – بخوانید شایعه – فارس توج کرد که مهمترین آن منبع خبر است.


این خبر توسط «سرویس فضای مجازی» خبرگذاری فارس تنظیم شده است. گروهی که در خبرگزاری فارس وظیفه دارد سایت های اینترنتی ، وبلاگ های حامی دولت ، سایت های روزنامه ها و ... را چک کند و از محتوای آنها خبر درست کند. البته برای خبرنویس این گروه فرقی ندارد که این خبرها راست باشند یا دروغ ! مهم این است که مطلب و خبر بر علیه موسوی ، کروبی ،‌خاتمی و یا دیگر سران اصلاحات و یا مخالفان دولت باشد. این موضوع مهمترین نکته ای است که خبرنویس به آن توجه می کند و توجیهی است برای انتشار یک پست وبلاگ حتی در حد دو خط و نصفی !


جالب این جاست که خبرسازان تازه کار فارس حداقل و برای رضای خدا و این که کسی این بیانیه های ساختگی را باور کند ،‌یک لینک هم از یک وبلاگ به این خبر نداده اند که به عنوان مثال فلان وبلاگ این بیانیه رو منتشر کرده یا کار کرده است. همچنین فکر دوستان کوتاه اندیش ،‌فکرشان به اینجا هم نرسیده که این بیانیه را در وبلاگ های پرطرفدار(!)‌خودشان و هم قطارانشان کار کنند و لینکش را زیر خبر بگذارند! اگر نگاهی به قسمت وبلاگ های رجا نیوز می انداختند ، پر بود از این نوع وبلاگ های قشنگ و خوب!


متن نامه و لحنی که نامه با آن نوشته شده است ،‌کاملاً گویای آن است که این نامه از یک جمع وبلاگ نویس بیرون نیامده است و بیشتر به بیانیه هایی می ماند که این روزها برخی در ستایش از هم می نویسند! جالبت است که نه تنها این نامه پر از تشکر از سوی وبلاگ نویسان داخل کشور صادر شده است ، که گویا وبلاگ نویسان خارجی هم که این خوشبختانه محدودیت های رسانه ای ندارند و می توانند واقعیات در جریان ایران را ببینند و بشنوند نیز این نامه تشکر آمیز را تائید کرده اند.


اما شاهکار (!) خبرنویس – بخوانید شایعه ساز – فارس در خط آخر نامه است که توانسته تمام هنر خود را به خرج کند و با افزودن این جمله که «در صورتي كه شما هم مي‌خواهيد از اين2 بيانيه حمايت كنيد، مي‌توانيد متن كامل آن‌ها را در وبلاگ خود منتشر نماييد» به وبلاگ نویسان کد داده که باید این بیانیه را در وبلاگ های خود منتشر کنند ، بیانه ای که هنوز در هیچ وبلاگی از جمله داخلی و خارجی منتشر نشده است .


پس از امروز به بعد به خبر سازی ، دروغ پراکنی ، شایعه سازی ، انتشار ناسزا به نام نقد و ... بنگاه خبرپراکنی فارس اضافه می کنیم : خط دادن به تعداد انگشت شماری از وبلاگ ها و تعیین تکلیف برای وبلاگ نویسان !!!

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

روزهای آرمانی روزنامه آرمان

 


روزهای آرمانی روزنامه « آرمان »


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


چند روزیست مشتریان روزنامه دکه های روزنامه فروشی به لطف دادستان محترم تهران به شدت کاسته شده اند و به جای آنها سیگاری ها هستند که برای تامین نیکوتین بدن خود سری به دکه های روزنامه فروشی می زنند ،‌که البته آن هم با آغاز ماه رمضان تا حد زیادی کاسته می شود.


 این روزها دیگر شلوغی جلوی دکه های روزنامه فروشی را نمی توان دید و دکه ای هم نمی توان یافت که کسی بلند بلند تیتر روزنامه ها را جلوی دکه بخواند و یا درباره تیتر ها اظهار نظر کند. تعطیلی روزنامه اعتماد ملی به جز این که به مردم ثابت کرد ، این آزادی برخی دائم از آن دم می زنند دروغ زشتی بیش نیست ، به برخی نیز فهماند که بیان واقعیت هم می تواند عواقب سنگینی را به دنبال داشته باشد و عاقبتی بدتر از بیکار شدن تعداد زیادی روزنامه نگار و کسانی که در روزنامه اعتماد ملی مشغول به کار بودند.


اما نمی دانم در این گردبار خفقان نگاه آمیخته به امید جایی دارد یا نه ، اما باید امید داشت تا زنده بود . روزهای بعد انتخابات و تعطیلی روزنامه های اصلاح طلب و حامی میرحسین موسوی ،‌نامزد محبوب مردم دلیلی شد تا برخی روزنامه ها و نشریات از سکوتی چند ساله خارج شوند و گام در راهی بگذارند که می توان در آن هوای اطلاع رسانی نزدیک به واقعیت را تنفس کرد. در همین راستا پس از انتشار کوتاه مدت روزنامه «یاس نو» و توقیف مجدد این روزنامه ، بدنه اصلی تحریریه یاس نو به روزنامه «صدای عدالت» رفتند و این روزنامه را با فرمتی جدید راهی دکه های روزنامه فروشی کردند. اگرچه این روزنامه پیش از تحولات یاد شده نیز منتشر می شد ، اما سیاست های کلی روزنامه به گونه ای بود که این روزنامه را که اتفاقاً ‌سابقه طولانی هم در عرصه اطلاع رسانی دارد ، در سال های پس از اصلاحات همچون گذشته در کانون توجه قرار نمی داد و نمی شد از آن به عنوان روزنامه ای پرطرفدار یاد کرد. اما اتفاقات پس از انتخابات دلیلی شد تا صدای عدالت جایگاه خود را در عرصه مطبوعات ارتقا بخشد و همچون گذشته از آن به عنوان یکی از روزنامه های تاثیر گذار اصلاح طلب یاد شود ، البته این موضوع خیلی طول نکشید و روزنامه اعتدال گرای صدای عدالت هم به جمع نشریات توقیفی پیوست.


اما امروز وقتی داشتم نگاهی به اندک روزنامه ای قابل خواندن دکه روزنامه فروشی می انداختم ، لوگوی سبز رنگ روزنامه آرمان توجهم را جلب کرد. روزنامه آرمان روابط عمومی حدود پنج سال است که منتشر می شود و اگر چه آغازی تاثیرگذار داشت ،‌اما مانند بسیاری دیگر به نشریه ای کم تیراژ مبدل شد که کمتر مورد توجه قرار می گرفت. اما آرمان امروز با آنچه پیش از این می شناختیم فرق داشت و می توان منتظر روزنامه ای تاثیر گذار بود. این روزنامه که پیش از این در 12 صفحه منتشر می شد تعداد صفحه های خود را به 16 صفحه افزایش داده و تعداد صفحه های رنگی خود را نیز زیاد کرده و با قیمت 500 تومان روانه دکه شده است تا بار دیگر خاطره فراموش نشده یاس نو و صدای عدالت را برای روزنامه خوان ها زنده کند. روزنامه آرمان امروز با لوگوی «سبز» رنگ منتشر شد و تصویری از کروبی را به عنوان عکس صفحه اول برگزیده است ،‌که مربوط می شود به اظهار نظر لاریجانی درباره افشاگری های کروبی مبنی بر این که : «حرف های کروبی را می شنویم».


هوشمند سفیدی مدیرمسئول روزنامه نیز در ستون یادداشت مدیرمسئول از «فصل جدید» سخن گفته است که پس از این در آرمان باید منتظر آن باشیم.


امید است روزنامه آرمان از این پس آرمانی باشد خواندنی در میان اندک روزنامه های اصلاح طلب که باقی مانده اند و با کابوس توقیف منتشر می شود و آرمانی باشد برای روزآزمایی در مقابل روزنامه هایی چون ایران که به خرج دولت و از پول مردم منتشر می شوند ، اما خالی از واقعیت.  

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

امنیت و مصالح عمومی کشور

 


تعریف جدید «امنیت و مصالح عمومی کشور»


هر روزی که از انتخابات و اعتراض های بعد از آن می گذرد خبرهایی می شنویم و شاهد اتفاق هایی هستیم که تنها نشان می دهد موضوع ها و موارد آن طور که ما پیش از این فکر می کردیم نیست. حالا به راحتی می توانیم بفهمیم قانونی که برخی از آن دم می زنند و ادعای اجرای آن را دارند ، آن چیزی نیست که در قانون اساسی آمده است و مردم با رای خود آن را تائید کرده اند.


موضوع این است که امروز تناقض در اظهار نظرهای و رفتار ها اینقدر زیاد ،‌آشکار و غیر قابل باور هست که نمی توان به سخن هیچ کسی اعتماد داشت ، مخصوصاً آنانی که ادعای راست گویی دارند و فکر می کنند مردم چشم و گوش بسته دروغ های شاخدارشان را باور می کنند.



تاسف بارترین خبر این روزها، خبر توقیف موقت روزنامه اعتماد ملی بود . روزنامه ای که در سال های انتشارش توانسته بود جایگاه یک رسانه منتقد را به خوبی حفظ کند. دلیلش هم اظهارات کروبی بود. این اظهارات پاسخی بود به آنهایی که بعد از انتشار نامه ای درباره برخی شکنجه های جنسی شدید ترین حمله ها را حتی از تریبون نماز جمعه به وی انجام دادند. کروبی هم که اصولاً بدون دلیل و مدرک سخن نمی گوید ، پاسخ توهین های آنها را داد و درمقابل دروغ پردازی های رسانه های اصولگرا و مخصوصاً صدا و سیما ،‌مواردی را درباره مرگ ترانه موسوی مطرح کرد که مهر تائیدی بود بر دروغ بودن برخی و خبرسازی های رسانه ای که چند ماهی است دیگر ملی نیست !


کروبی همچنین در اقدامی شجاعانه پرده از سابقه آنانی برداشت که تریبون نماز جمعه را اموال شخصی خود می دانند و هر آنچه در تفکرشان درست است را از آن بیان می کنند ،‌ برایشان هم فرقی نمی کند دروغ باشد یا ناسزا ! اما معلوم نیست چرا این اقدام شجاعانه مهدی کروبی به مذاق برخی آقایان خوش نیامد که چنین واکنشی از خود نشان دادند و روزنامه اعتماد ملی را بستند و عده ای را از کار بی کار کردند. جالب است که در نامه دادستان محترم تهران آمده است : در شماره های اخیر این روزنامه – اعتماد ملی - به چاپ مطالبی پرداخته که برخلاف امنیت ملی و مصالح عمومی کشور است. لذا در راستای پیشگیری از وقوع جرائم مذکور مستندات به بند 5 اصل 156 قانون اساسی و تبصره 2 ماده 6 قانون مطبوعات به لحاظ اصرار آن نشریه بر انتشار مطالب مجرمانه دستور فرمائید تا اطلاع ثانویه از انتشار نشریه فوق ممانعت به عمل آید و نتیجه به این شعبه اعلام شود.


این نامه گویا اظهارات و نامه های اخیر آقای کروبی را «برخلاف امنیت ملی و مصالح عمومی کشور» می داند و همین موضوع را دلیلی برای تعطیلی این روزنامه قرار داده است . اما این دلیل درحالی مطرح می شود که بعد از نماز جمعه تاریخی آقای هاشمی دیدیم که چه موضع گیری هایی در باره این نماز جمعه و آقایان هاشمی ،‌کروبی ، خاتمی و موسوی گرفته شد. هاشمی کیست ؟‌رییس مجلس خبرگان رهبری که با رای ملت به این مجلس راه یافته. رییس مجمع تسخیص مصلحت نظام که از سوی مقام رهبری انتخاب شده است. هاشمی رییس جمهور این کشور بود و همه بر این موضوع شهادت می دهند که از یاران نزدیک امام بوده است . حال چگونه برخی به خود این جرات را می دهند که چنین اظهار نظرهایی درباره ایشان انجام دهند ؟ چرا وقتی خبرگزاری های معلوم الحال فارس و ایرنا از هر کوتوله ای نظر می خواهند که به هاشمی فحاشی کند ، تا آنها خوراک داشته باشند ، کسی دم نمی زد ؟ مگر ایشان از بزرگان این نظام و کشور نیستند ؟ چ



آیا موضع گیری های اخیر درباره شخصیت هایی چون هاشمی رفسنجانی ، سید محمد خاتمی ،‌میرحسین موسوی ، مهدی کروبی و ... که از روزهای اول همراه این انقلاب بوده اند بر خلاف امنیت و مصالح عمومی کشور نبود؟


آیا مصالح کشور در این است که امام جمعه به خود اجازه دهد از تریبون نماز جمعه برای تخریب چهره های شاخص و محبوب استفاده کند و هر آنچه می خواهد درباره آنها بگوید ؟ مگر تریبون نماز جمعه جای تصفیه حساب های شخصی است ؟ چرا کسی در مقابل چنین اظهار نظرهایی سخنی نگفت ،‌بیانیه ای نداد و این نوع موضع گیری ها را برخلاف امنیت ملی ندانست ؟


همین موضوع باعث می شود ،‌این ذهنیت به وجود آید که صاحبان قدرت در ایران آنطور که خود می خواند و به نفعشان است از قانون بهره ببرند. این می شود که بیان برخی واقعیت ها برخلاف امینت و مصالح کشور است ، اما انتقاد های بی پایه و اساس و ناسزا گویی های برخی تاکید بر امنیت و مصالح کشور ؟ بهتر نیست آقایان تعریف جدید خود را از «امنیت و مصالح کشور» بیان کنند تا دیگر کسی جرات نداشته باشد حتی در این کشور انتقاد کند.

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

باز هم رگ های گردن مهدی کوچک زاده ...

 


آقای کوچک زاده ،‌مجلس «‌خانه ملت» است نه چاله میدان!


 



مهدی کروبی دبیرکل اعتماد ملی که با موضع گیری هایش در سال های اخیر نشان داده که به خاطر مقام ، پست و یا ترس سکوت نمی کند ، چند روز پیش نامه ای منتشر کرد که در آن به برخی رفتارهای وحشیگرایانه ماموران زندان با زندانی ها اشاره شده است. این نامه اگرچه همان مواردی بود که مردم از بازداشت شدگان شنیده بودند و می دانستند ، اما گویا رسانه ای کردن این موضوعات برای رسیدگی بهتر به آن موجبات عصبانیت برخی تندروهای اصولگرارا به دنبال داشت.


رفتارهای مهدی کروبی در سال های اخیر نشان داده که او بیش از بسیاری از آنهایی که ادعای طرفداری از نظام را دارند ، در اندیشه جایگاه والای نظام اسلامی است و می توان نامه اخیر وی به هاشمی رفسنجانی را در همین چارچوب دانست . اما موضوع اصلی اتفاقات و واکنش هایی است که بعد از انتشار نامه کروبی رخ داد. برخی از آقایان که باز با نظری مخالف خود برخورده اند ، از انتشار این نامه و بیان برخی از حقایق که در هزارتوی بازداشتگاه های مخوفشان حبس شده بود عصبانی شده اند چشم بسته و دهان باز کرده اند و بدون تامل و تفکر در باب مخالفت همراه با توهین و تهدید سخن می گویند!


وقتی جناب آقای لاریجانی بعد از تحقیقات برق آسای خود در مجلس شورای اسلامی آنچه در نامه کروبی آمده بود را کذب خواند ،‌اگرچه نشان داد که یک رییس مجلس هم می تواند رفتار عجولانه داشته باشد و تنها ادعا کند، اما نیمه پر لیوان اظهارات لاریجانی این بود که این موضوع را در خانه ملت بیان کرد تا بطور علنی به آن رسیدگی شود و مردم نیز در جریان این رسیدگی ها قرار بگیرند ،‌اگرچه این موضوعی دور از ذهن است. اما موضوع مهم تر از اظهارات لاریجانی واکنش مهدی کوچک بود که به ناروا نام نماینده مردم در مجلس را برخود گذاشته است .


چنانکه خبرگزاری های گزارش داده اند ،‌بعد از اظهارات علی لاریجانی  درباره نامه کروبی ،‌ مهدی کوچک زاده از این که لاریجانی موضوع نامه کروبی را در مجلس مطرح کرده عصبانی شده و گفته که «یک آقایی که دوستانش هم قبولش ندارند و رفقای خودش هم به او اعتماد نمی کنند- مهدی کروبی- بارها در روزنامه اش مطالب کذبی نوشته است.»  


این به اصطلاح نماینده مجلس که از بد روزگار عضو فراکسیون اصولگرایان نیر هست ، در ادامه داد و بیدادهایش گفت که «واقعا کسی که رفقای خودش هم قبولش ندارند آیا وی شخصیتی است که وقتی یک نامه ای می نویسد شما در مجلس مطرحش کنید».


وی که سابقه درخشانی در بلند کردن بی جهت صدایش در خانه ملت دارد سخنان بی پایه و اساس خود را چنین ادامه داد که « اینها دارند کاری می کنند که واقعا جای قاضی و متهم عوض شده است، آیا اینها شخصیت های ارزنده ای هستند آیا اینها مصداق نخبگانی که آقا فرمود سقوط کردند نیستند؟ اینها که با شهرام جزایری سر و سر داشتند... » .


در این هنگام صدای مخالفان با اظهارات کوچک زاده بلند شد که از جمله این معترضان حجت الاسلام ذوالقدر نماینده بندر عباس بود. کوچک زاده که اصولاً به مخالفت و انتقاد اعتقاد ندارد این بار بی ادبانه تر خطاب به نماینده معترض گفت که " بنشین آقا سرجات"، " صحبت نکن".


نماینده تهران در مجلس خطاب به لاریجانی ادامه داد : از شما خواهش می کنم کسانی که رفقای خودش هم قبولش نداند شما به آنها بها ندهید. لاریجانی در پاسخ به تذکر کوچک زاده گفت: با توجه به فضای مجلس و افکار عمومی، اقتضاء می کند با ادب و متانت نسبت به همه شخصیت ها و افراد صحبت شود ثانیا اگر کسی مطلبی مطرح کرد از اول گارد گرفته نشود. وی ادامه داد: مطلب رسیدگی و نتیجه آن گزارش شد حال مطالب حاشیه ای دارید به متن مجلس نکشید. رئیس مجلس تصریح کرد: این مطالب در رسانه ها بازتاب داشت و لازم دیدیم رسیدگی شود و افکار عمومی روشن شود.


محمدرضا خباز عضو فراکسیون اقلیت مجلس در واکنش به تذکر مهدی کوچک زاده که بر علیه مهدی کروبی سخن گفته بود خواهش کرد تا افراد کوچک زاده به بزرگان زادگان توهین نکنند. این جمله محمدرضا خباز احسنت تعداد زیادی از نمایندگان را به دنبال داشت.


درباره اظهارات مهدی کوچک زاده باید به این نکته توجه کرد که شرایط کنونی کشور که متاسفانه نتیجه بی تدبیری برخی افراد است که تنها گویش باتومی را می دانند ، دلیلی شده تا برخی از آقایان که نام اصولگرارا برخود برگزیده اند و با این نام به مجلس راه یافته اند ، گمان کنند که مجلس شورای اسلامی نه خانه ملت که جزئی از دارایی های شخصی ایشان است که هر کاری که دوست دارند انجام می دهند و به هر کسی که خوششان نمی آید تند ترین توهین ها را می کنند.


موضوع اینجاست که آقای کوچک زاده نمی دانند که برای چه منظوری به مجلس راه یافته اند و قرار است در خانه ملت از حق چه کسانی دفاع کنند . البته احتمالاً لابی های ایشان برای رسیدن به مقام های دولتی این اجازه را به ایشان نمی دهد تا به وظیفه اصلی خود در مجلس عمل کنند. متاسفانه مهدی کوچک زاده و برخی همقطارانش در خانه ملت ،‌بدون توجه به حق ملت به دنبال رسیدن به اهداف شخصی خود هستند و دیده ایم که تا کنون چگونه سنگ برخی افراد مشخص را به سینه کوبانده اند تا شاید خرده مقامی به دست بیاوند و ...


لازم است به آقای کوچک زاده و امثال ایشان در مجلس که تنها به فکر منافع شخصی و حزبی شان هستند تذکر داده شود که در آن مکان مقدس باید به مطالبات مردم رسیدگی شود که بدون شک نامه کروبی نیز یکی از این مطالبات است. کروبی به عنوان یکی از کارگزاران کارکشته این نظام موضوعی را مطرح کرد که روزهای زیادی بود که مردم دهان به دهان شمونده آن بودند و می خواستند بدانند که اصل موضوع چیست و گناهکار کیست؟ اگرچه این انتظار که مشخص شود گناهکار واقعی کیست ،‌انتظاری خنده دار و دور از ذهن است ، اما طرح این موضوع در مجلس بدون شک می تواند التیامی باشد بر بی اعتمادی گسترده این روزهای مردم نسبت به دولت. حال اینکه چرا آقای کوچک زاده نمی خواهند چنین مسائلی که خواسته مردم است در مجلس مطرح شود ،‌دقیقاً مشخص نیست . البته حدس هایی هم می توان زد که از این هراس دارند که وقت برای مانور دادن و جا کردن خود در دولت کم بیاورند.



سر زدن این چنین حرکات غیر قابل توجیه و داد و بیدادها البته از مهدی کوچک زاده دور از ذهن نبود ،‌چه آنکه او که در دومین دور انتخابات مجلس هشتم و تنها با 309 هزار رای پا در خانه ملت گذاشته بود ،‌در زمان بررسی اعتبارنامه ها و با زیر سوال رفتن تائید اعتبار نامه اش سابقه چنین داد و بی داد هایی را در کارنامه خود حک کرده بود و هنوز عکس هایی از روی برافروخته و رگ های بیرون زده در راه رسیدن به قدرت در آرشیو خبرزگرای ها و روزنامه ها و اتفاقاً‌ همین وبلاگ وجود دارد.


حال بهترین توصیه به مهدی کوچک زاده این است که بیش از سخن گفتن ، سکوت اختیار کند تا مجلس به کاراصلی خود ،‌یعنی دفاع از حقوق دولت بپردازد .

۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

تلاش هاشمی برای خروج از بحران

 


نسخه های آرامش اکبر هاشمی رفسنجانی



«توجه به تلفن‌های بی‌شمار مردمی مبنی بر صحت و سقم اقامه‌ نمازجمعه‌ این هفته تهران به امامت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، به اطلاع می‌رساند رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به خاطر جلوگیری از درگیری‌های احتمالی در مراسم سیاسی – عبادی نمازجمعه اقامه‌ نماز نخواهند داشت.»‌


این اطلاعیه که از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی منتشر شد،‌همه آن چیزی بود که طیف اصولگرایان حامی دولت که از تندروهای جبهه موسوم به اصولگرایی محسوب می شوند ، چند هفته ای است در سر می پروراندند . اظهارات محمود احمدی نژاد در مناظره با موسوی درباره هاشمی رفسنجانی و جمعی از بزرگان نظام ، آخرین تیر در کمان مانده ای بود که وی از آن استفاده کرد و باعث شد تا طیف رادیکال اصولگرایان تمام مرزها و خط قرمزهای خود ساخته خود را درنوردد و حمله به آنانی را در دستور کار قرار دهد که در تاریخ سی ساله پس از انتخابات زحمات زیادی را برای بقای ایران انجام داده اند . اصولگرایان رادیکال با این گردش آشکار که در روزهای قبل از انتخابات و بعد از آن به طور کامل در جهت تخریب بسیاری از چهره های سیاسی مخالفشان انجام گرفت ، تلاش کردند تا هاشمی را به عنوان ریشه تمام مشکلات کشور معرفی کنند و نوک پیکان اتهامات را که تا پیش از این با دلیل مدرک رو به خودشان بود ، بی پایه و اساس به روی مخالفانشان برگردانند .


بعد از این بود که اصولگرایان رادیکال هر نوع تخریبی را در دستور کار خود قرار دادند و حتی فحاشی های خود را با نام انتقاد مطرح کردند و این تند روی تا بدان جا ادامه داشت که رهبرانقلاب در سخنان خود به این طیف اخطار داد که که در موضع گیری های خود تند روی نکنند. چنانکه ایشان دربیاناتشان در نماز جمعه درباره هاشمی چنین گفتند: آقاى هاشمى را همه ميشناسند. آقاى هاشمى از اصلى‏ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدى و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزى انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاى جمهورى اسلامى در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبرى تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاى زيادى داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليتهاى ديگرى داشت. در طول اين مدت هيچ موردى را سراغ نداريم كه ايشان براى خودش از انقلاب يك اندوخته‏اى درست كرده باشد. اينها يك حقايقى است؛ اينها را بايد دانست. در حساسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.


ایشان همچنین در فرمایشات خود تاکید کردند که «من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر داريم، كه طبيعى هم هست؛ ولى مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگرى فكر كنند.»


اما با وجود این سخنان رهبر انقلاب هم جلودار طیف تند روی اصولگرایان نبود چنانکه ادامه موضع گیریهای اصولگرایان رادیکال نشان داد که آنها علاقه ای به آرام شدم فضای کشور ندارند . این موضوع پس از نماز جمعه تاریخی هاشمی که با حضور میلیونی مردم همراه شد ، کاملاً مشهود شد و درحالی که رییس مجلس خبرگان در جریان این نماز جمعه تلاش کرد تا با ارائه راه کارهایی جوبحران را از کشور دور کند ، اما تند روی های اصولگرا که این بار تعدادشان از تعداد انگشتان دست کمی تجاوز می کرد حتی این راه کارها را هم دوام نیاوردند و بی پروا سخنان رییس مجلس خبرگان تاختند تا بار دیگر ثابت کنند که به هیچ عنوان به در پی آرامش نمی گردند !


هفته ها از پس هم آمدند  و رفتند و باز نوبت به هاشمی  رفسنجانی رسید تا نماز جمعه را امامت کند . اصولگرایان این بار نیز حملات خود را به هاشمی رفسنجانی آغاز کردند و با اظهار نظرهای خود و خط دادن به رسانه های مشخص که بعضاً رسانه ایی بودند که با پول دولت که همانا پول مردم ایران است ، تخریب رییس مجلس خبرگان را شدید تر از گذشته در دستور کار خود قرار دادند و حتی به تمسخر شرکت کنندگان در نماز جمعه و تهدید آنها پرداختند. این حرکات رادیکال و البته کودکانه از سوی اصولگرایان تندرو در شرایطی صورت گرفت که آنها ثابت کردند که هیچ ذهنیتی از رفتار سیاسی بزرگان نظام از جمله هاشمی ندارند و تنها به تند روی های مخرب خود می اندیشند.


این جا بود که هاشمی رفسنجانی بار دیگر با تصمیمی که می توان از آن به عنوان تصکیکی انقلابی یاد کرد ، نشان داد که به بازگشت آرامش به ایران علاقه دارد و اعلام کرد که « به خاطر جلوگیری از درگیری‌های احتمالی» در نماز جمعه شرکت نمی کند. این تصمیم رییس مجلس خبرگان دو نکته در دل خود دارد . نخست این که وی هنوز هم از آنانی که مدعی دلسوزی برای کشور هستند ، دلسوزتر است و در زمان هایی که تصمیم های اشتباه دیگران فضا را بحرانی کرده است ، تصمیم هایی را در دستور کار قرار می دهد که در راستای آرامش این فضای بحرانی باش. این بدان معنی است هاشمی بیش از این که به فکر خود باشد به جبران اشتباه های دیگران می اندیشد.


اما نکته دوم در این تصمیم هاشمی را باید در اطلاعیه دفتر وی جستجو کرد و آن قسمت که عنوان شده : رئیس مجلس خبرگان رهبری «به خاطر جلوگیری از درگیری‌های احتمالی » در مراسم سیاسی – عبادی نمازجمعه اقامه‌ نماز نخواهند داشت!


در این جمله اطلاعیه دفتر هاشمی به وضوح درباره درگیری های احتمالی در نماز جمعه به نماز گزاران هشدار داده شده است و این با توجه به مقام وی در مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت به آن معنی است که هاشمی اطلاعاتی در این زمینه دارد و سعی می کند با انتشار این اطلاعیه این اطلاعات را به مخاطبان منتقل کند .


هاشمی با نیامدن به نماز جمعه و انتشار این اطلاعیه نشان داد که نه تنها از مقاصد برخی دشمنان دوست نمای کشور و نظام با خبر است ، بلکه نشان داد تلاش دارد از درگیریهای احتمالی که که برخی در تلاش هستند آنها را ایجاد کنند و به نام طرفداران موسوی بزنند و اصلاحات و طرفدارانش را هدف توهین و تخریب قرار دهند ،‌جلوگیری کند.


البته این اولین بار نیست که هاشمی رفسنجانی در جهت آرامش فضای کشور قدم بر می دارد ، چه آنکه در روزهای گذشته نیز به نامه کروبی درباره وضعیت بازداشت شدگان جواب نداد تا وضعیت نا آرام این روزهای ایران از این بحرانی تر نشود. اگرچه کروبی برای رسیدگی به وضعیت بحرانی زندانی ها و در راستای دفاع از حقوق زندانی ها کروبی این نامه را منتشر کرد.


جالب است در این شرایط برخی چنانکه باید و شاید به بازگشت آرامش به ایران علاقه ندارند و کماکان بر اظهار نظرهای تنش زای خود پافشاری می کنند که باید پرسید چرا ؟!!

۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

کاریکاتور توهین آمیز برنا

 


توهین شبکه خبرسازی برنا و سکوت مدعیان !


اتفاق های بعد انتخابات موارد زیادی را به دنبال داشت و به قول میر حسین موسوی «انتخابات مشکلات کشور و عمق آنها را پیش روی ما گذاشت» . این اتفاق ها نشان داد که آن روی سکه بسیاری از افراد و حتی آنانی که نام مسئول را بر خود گذاشته اند چیست و چه مواضهی دارند . آنانی که تا چند هفته پیش تنها تعریف و تمجید در دستور کارشان بود ،‌حالا سوار بر توهمی توخالی تند ترین اظهارنظرهای را درباره بزرگان نظام اسلامی انجام می دهند و زمین و زمان را به بهانه انقلاب های مخملی و رنگی و هزار بهانه دیگر به هم می زنند و فریاد وا اسلامایشان گوش را کر می کند.


اما این روزها کار به جایی رسیده که آنانی که ادعای اسلام و اسلام گرایی دارند و این دین الهی را برای خود شخصی کرده اند ، آنطور که خود دوست دارند و به بهانه های مختلف از جمله تخریب و تمسخر مخالفانشان ،‌احکام و دستورات اسلام را نیز وسیله ای برای خنده خود ساخته اند . چنانکه در نمازجمعه با یادماندنی که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد دیدم و خواندیم که در سایت ها و اظهار نظرها و حتی وبلاگ های شان چگونه نماز جمعه را دلیلی برای خندیدن به طرفداران اصلاحات قرار داده بودند ، غافل از این پیام اصلی نماز موضوع دیگری است و توجه به این نوع ظواهر اوج کم اندیشی و کج اندیشی را نماسان می کند.  


حالا هم در آستانه نماز جمعه این هفته تهران که بر اساس برخی اخبار به امامت آقای هاشمی رفسنجانی اقامه خواهد شد ، چنین تخریب ها و کج روی هایی آغاز شد. در یکی از سخیف ترین این اقدامات که نشان از عصبانیت برخی کج اندیشان دارد ،‌ شبکه خبرپراکنی برنا، در قسمتی با عنوان کاریکاتور ، طرحی را با عنوان «نماز اولی های در جبهه اصلاحات» منتشر کرد که نه تنها توهین مستقیم به معترضان به نتیجه انتخابات است ،‌بلکه فریضه نماز که از واجبات دین اسلام است را مورد تمسخر قرار داد و به آن توهین کرده است .  این به اصطلاح کاریکاتور توهین آمیز توسط مازیار بیژنی کشیده شده که فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق است و طراح ثابت روزنامه کیهان است و از دست پرورده های حسین آقای شریعتمداری به شمار می رود. ایشان که گویا این روزها برای شبکه خبرسازی و خبرپراکنی برنا هم کار می کنند در طرح مذکور تا جایی که توانسته توهین کرده و نشان داده که خود و همفکرانش تا چه میزان عصبانی هستند.



طرح توهین آمیزی کا در شبکه خبری برنا منتشر شد !


شبکه خبرپراکنی برنا هم با توجه به حمایت هایش از یکی از نامزدهای انتخابات دهم گویا پشت خود را آنچنان گرم و محکم دانسته که این طرح فرمایشی و توهین آمیزرا منتشر کرده است. البته این کاریکاتور فرمایشی توسط سایت معلوم الحال رجا نیزو که در خبرسازی و توهین ید طولایی دارد هم بازنشر شده است. موضوع آنجا خنده دار و مضحک می شود که سایت رجا نیوز چند ساعت بعد خبری را درباره خانه نمایش دانمارک منتشر می کند که قصد دارد تا در اقدامي «نژادپرستانه، کاریکاتورهای موهن نسبت به پیامبر(ص) » را در این مکان به نمایش بگذارد.


اصولاً دوستان بر اساس کم اندیشی که دارند ،‌نمی دانند توهین چیست و یا هیچ تعریفی از کاریکاتورهای موهن ندارند ! چرا که دیگر کاریکاتورهای را موهن می خوانند (که بی شک چنین است و باید با آن برخورد کرد ) اما طرح توهین آمیز هم قطاریشان را توهین و موهن نمی دانند ! طرحی که متاسفانه به دلیل ضعف کاریکاتوریست در بیان طنز آلود مفاهیم به طرحی توهین آمیز مبدل شده که نه تنها خنده دار نیست که هر بیننده ای را ناراحت و متعجب می کند که دوستان با کدام پشتوانه چنین بر مقدسات می تازند و زمین و زمان را لگد مال می کنند. این روزها نیستند آنهایی که خود را مدافعان اسلام می دانستند و دیگران را برگشتگان از دین، نیستند ...


دنباله نوشت :‌ از اینکه برای نشان دادن بی احترامی برخی مجبور شدم این طرح توهین آمیز را در وبلاگ کافه وطن منتشر کنم شرمنده ام

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

شکایت فرمایشی از میرحسین !

 


ایرنا ،‌ شکواییه و جنبش های فرمایشی – مردمی !


جالب است ! این روزها خیلی موارد جالب می بینیم و می شنویم . از اظهار نظرهای اصلاح طلبان در دادگاه که به گفته برخی سخنان خودشان است و زیر شکنجه به چنین نتایجی نرسیده اند ، گرفته تا اظهار نظر جناب آقای فیروز آبادی و شک ایشان به حس وطن دوستی جوانان ایرانی ! امروز نیز وقتی اخبار خبرگزاری های مختلف را می دیدم خبری را با عنوان «"موج قانون" با هدف شکايت از ميرحسين موسوي راه‌اندازي شد»‌ در بر خروجی خبر گزاری ایرانا که گویا می بایستی خبرگزاری جمهوری اسلامی باشد دیدم .


بر اساس آنچه در این خبر آمده ، "جنبش مردمي ايران عليه قانون گريزي ـ موج قانون" نام و عنوان سایتی است که «براي شکايت از ميرحسين موسوي» که خبرگزاری ایرنا وی را « نامزد شکست خورده انتخابات دهم رياست جمهوري» نامیده راه اندازی شده است . متن شکوائيه، يادداشت روز، اخبار بخش‌هاي اصلي پايگاه مجازي "جنبش مردمي ايران عليه قانون گريزي ـ موج قانون " معرفی شده .


جالبت اینجاست که این عده نام جنبش مردمی را بر خود نهاده اند و گویا در روزهای اخیر تنها در منازل و دفاتر کار خود بوده اند که نمی دانند جنبش مردمی چیست و مردم کیست ؟ تنظیم کننده این شکواییه فرمایشی که اتفاقاً‌ خطاب به «جناب آقاي مرتضوي ، دادستان محترم تهران» تنظیم شده است در این به اصطلاح شکواییه خواسته تا برای دلایلی چون «حضور فعال ، صدور بيانه ، سخنراني و ... » میر حسین موسوی نامزد محبوب انتخابات را جزای اعمال خود برساند و همچنین از دادستان خواسته است تا «طراحان و فرماندهان پشت صحنه » را تحت تعقيب کيفري قرار دهند .


این شکواییه و این سایت و خبر راه اندازی آن دارای چند جنبه مختلف است .  نخست این که تنظیم کننده و یا تنظیم کنندگان این شکواییه فرمایشی و دستوری چگونه چنین مواردی را مطرح می کنند در حالی که خود و دوستانشان به خوبی می دانند که حضور میرحسین موسوی ،‌یار امام (ره)‌ بود که میدان بی رونق انتخابات ایران را چنین گرمایی بخشید که نزدیک به 40 میلیون نفر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند ، بماند که برخی دوستان حتی از شرکت بی سابقه مردم در انتخابات هم ترسیدند و صلاح در بستن زود هنگام شعب اخذ رای دیدند . حالا چه شده که برخی از «دوست نماها» از حضور فعال میرحسین موسوی عصبانی شده اند؟ بهتر نیست شمایی که توانایی تنظیم چنین  شکواییه های فرمایشی را دارید ، نخست به تاریخ اتنتخابات های ایران مراجعه کنید تا ببینید که آمار مشارکت مردم ایران در انتخابات – البته به غیر از انتخاب های سال های اوایل انقلاب اسلامی – چگونه است و به چه میزان است و حضور فرد محبوبی چون میرحسین موسوی در انتخابات چه تاثیر غیر قابل انکاری در افزایش مشارکت مردمی گذاشته است ؟ و سپس در پی تنظیم شکواییه های فرمایشی باشد .


موضوع بعدی که باید در این شکواییه فرمایشی مورد توجه قرار داد دلایلی است که نگارنده و یا نگارندگان این شکواییه فرمایشی برای محکومیت میرحسین موسوی بیان کرده اند . دلایلی از این دست که «تخريب اموال عمومي و خصوصي، مجروح کردن و کشتن هموطنان بي‌گناه، ‌برهم زدن امنيت عمومي خصوصاً مزاحمت‌هاي ديرهنگام شبانه، افترا و توهين و هتک حرمت اشخاص حقيقي و حقوقي و مسئولين، ‌اخلال در نظم، آسايش و عمومي، ايراد خدشه بر حيثيت نظام در سطح بين‌الملل، ممانعت از کسب و کار مغازه‌داران خيابان‌ها به جهت ايجاد رعب، خوف وحشت و اصرار بر استمرار آن»‌ .


جالب است که این شکواییه فرمایشی تمام این موارد را به میرحسین موسوی و طرفدارانش نسبت داده است . البته نیم توان ایرادی هم گرفت چون افرادی که چنین مواردی را مطرح می کنند همچون بسیاری از مسئولان کشور که البته معلوم نیست چگونه و به چه دلیل نام مسئول بر خود نهاده اند ، ‌چشم های خود را بر بسیاری از واقعیت ها بسته اند و حتی چشم دیدن فیلم ها و عکس هایی را ندارند که توسط مردم و برخی رسانه ها گفته شده است. این دوستان ندیدند که نیروهای موسوم به لباس شخصی و حتی ماموران نیروی انتظامی که گویا قرار است حاقظ جان و مال مردم باشند ، چگونه با باتوم به خانه های مردم ،‌موتورو ماشین های مردم حمله می کردند و آنها را تخریب می کردند ، ندیدند که سرباز نیروی انتظامی بعد از این که شیشه های اتومبیلی را با باتوم خرد کرد ،‌چگونه خود بر سقف ماشین رفت و بالا و پایین پرید تا مطمئن شود که توانسته خسارت زیادی را بر ماشین وارد کند. البته این تصاویر را نه تنها برخی تنظیم کنندگان ایرن شکواییه ندیدند ، بلکه فرمانده های نیروی انتظامی هم ندیدند و خواستند دیر ببینند.


پرسش بعدی این است که آنانی که شما از آنها به عنوان مجروح و کشته نام برده اید چه کسانی بودند اند و توسط چه افرادی مورد هدف قرار گرفتند ؟ آیا شما تیر اندازهای بالای مسجد لولاگر را ندیدی که چه بی پروا بر همشهریان خود آتش می گشودند ؟ آیا ندیدید که ماموران نیروی انتظامی و لباس شخصی و ... (نمی گویم بسیج که بسیجی هیچ وقت این چنین بی رحمانه هموطنش را کتک نمی زند ) چگونه مرد و زن ، پیر و جوان را زیر حمله مشت و گلد باتوم کتک می زدند ، ندیدید کت شلواری هایی را که کلت به کمر داشتند و بدون ترسی از کسی گلوله راهی سینه هموطنان خود می کردند ؟ ندیدید این ها را ؟! یا دیدید و نمی خواهید که ببینید!


نکته قابل تامل دیگر در این شکواییه فردی است که شکواییه او را مخاطب قرار داده است ، جناب آقای مرتضوی ،‌ دادستان تهران! فردی که در سال های اخیر خاطره های تلخ بسیاری را برای افراد و به خصوص رونامه نگار های مختلف از خود بجا گذاشته و بارها بی پروا دستور بر تعطیلی روزنامه ها و نشریات مختلف داده و بسیاری را از کار بیکار کرده است. البته ایشان گویا در دادگاه های اخیر و دستگیری های گسترده اخیر هم نقش بسزایی داشته اند ، چه آنکه حتی سخنگوی دولت رجایی و نزدیک ترین یاران امام هم در جمع بازداشت شدگان بودند . حال چگونه است که برخی دوستان شکواییه را برای جنای آقای مرتضوی صادر می کنند ؟ البته گویا با ایشان روابط بهتر و تنگاتنگی دارند و بر اساس همین روابط هم آقای مرتضوی به قول معروف هوای آنها را دارد .


مورد دیگر سایتی است که برای برخورد با قانون گریزی راه اندازی شده است و آزادانه کار می کند و هر کسی را که بخواهد مورد حمله قرار می دهد و باز هم آزادانه کار می کند. این موضوع وقتی جالب تر می شود که سایت هایی از این دست که متاسفانه برخی سایت های خبری هم از این جمله هستند گام را فرا تر گذاشته و افرادی چون رییس مجلس خبرگان رهبری را به باد تند ترین انتقاد ها و فحاشی و اتهام ها قرار می دهند و این سوال برای آدمی به وجود می آید که وظیفه تعطیل کنندگان روزنامه ها و مجلات در برخود با این گونه سایت های معلوم الحال چیست ؟؟! این درحالی است که هر سایتی کوچکترین حمایتی از میرحسین موسوی داشته باشد و بخواهد برخی خبرها را بدور از خبرسازی های سایتی چون ایرنا انعکاس دهد ،‌از فیلتر می شود.


اما جالب ترین قسمت انتشار این شکواییه و خبر مربوط به سایت در خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی (ایرنا) ‌است که با هزینه دولت که متعلق به تمام مردم است و بیت المال به شمار می رود اداره می شود!! خبرگزاری ایرنا درحالی این روزها نه تنها خبرهای مربوط به فرد خاصی را پوشش می دهد و آنوطور که خود دوست دارد خبر کار می کند ، بلکه در دروغ پردازی و خبرسازی به مخالفان خود نیز از هیچ چیز و گویا هیچ کس نمی ترسد ! جناب آقای «محمد جعفر بهداد» مدير عامل خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، این روزها این خبرگزاری را که با پول مردم اداره می شود به بنگاه خبرسازی و خبرپراکنی تبدیل کرده و چنان خبرهایی بر خروجی این به اصطلاح خبرگزاری قرار می گیرد که اصولاً با هیچ عقل سلیمی همخوانی ندارد ! رقی هم ندارد این اخبار اظهار نظرهای عجیب و غریب مسئولان ایرانی باشد و یا ترجمه های خارق العاده از اظهار نظرهای و مقاله های خارجی که بیش از این که خبر باشد به طنزهایی بی مزه و تلخ شبیه است !


اکنون کار در ایرنا به جایی کشیده که این به اصطلاح خبرگزاری حتی از راه اندازی یک سایت علیه میرحسین موسوی را خبر تاپ خود می کند ،‌البته انتظار بیشتری هم از این خبرکزاری نیست که برای اثبات مواضع خود حتی از سخنان ومعمولی و روزمره خبرنگارارن خارجی خبر سازی می کند .

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

کروبی و فارس

 


 شیخ و خبرسازی های فارس نیوز !



عصر روز دوشنبه در جریان اعتراض های مردم به تنفیذ رییس جمهور سایت خبری فارس نیوز که رابطه نزدیکی نیز با دولت دارد و از حامیان وی مخصوصاً در انتخابات ریاست جمهوری به شمار می رود ، خبری را بر خروجی خود گذاشت مبنی بر حضور مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در تجمع معترضین و سخنرانی در جمع آنها . در خبر فارس آمده است :


مهدي كروبي عصر امروز (دوشنبه)‌ در تجمع غيرقانوني اغتشاشگران شركت كرد و با انجام حركات و ايراد سخناني به تحريك آنان پرداخت .مهدي كروبي كانديداي ناكام انتخابات اخير رياست جمهوري، با حضور درتقاطع خيابان بهشتي و ولي عصر به تحريك شركت كنندگان در اين تجمع غيرقانوني پرداخت.


این خبرگزاری همچنین ضمن جهت گیری خاصی که گویا ربطی به اخلاق مطبوعاتی ندارد تجمع معترضین به نتیجه انتخابات به دعوت و هدايت شبكه هاي تلويزيوني بيگانه از جمله بي بي سي و شبكه منافقين و سلطنت طلبان ‌دانسته و در ادامه خبر خود آورده است که «تجمع صورت گرفته بود توانست حدود 100 نفر از اغتشاشگران را دور هم جمع كند كه ماموران نيروي انتظامي با متفرق كردن آشوبگران مانع از ايراد خسارت به اموال عمومي و خصوصي و ايجاد ترافيك توسط آنها شدند.»  


اگرچه این خبر فارس مانند بسیاری از اخبار دیگر این خبرگزاری نیمه دولتی با جهت گیری های خوشایند افراد خاصی تنظیم شده است ، اما موضوع مهم تلاش خبرنویس فارس برای تخریب چهره آقای کروبی و اغتشاشگر خواندن وی است ،‌چنانکه نگارنده خبر در قسمتی آورده است « مهدي كروبي كانديداي ناكام انتخابات اخير رياست جمهوري، با حضور درتقاطع خيابان بهشتي و ولي عصر به تحريك شركت كنندگان در اين تجمع غيرقانوني پرداخت.»


نکته قابل اشاره در این خبر این است که در این خبر هیچ اشاره ای به منبع این ادعا نشده است و حتی خبرنویس فارس سعی نکرده برای قابل باور شدن این خبر را به نقل از یک «شاهد عینی»‌ بیاورد !


درحالی که بسیاری از سایت های خبری اقدام به بازنشر این خبر از فارس نمودند ،‌دفتر مهدی کروبی با انتشار اطلاعیه ای ضمن تکذیب خبر منتشر شده در خبرگزاری فارس مبنی بر شرکت کروبی در تجمعی در تقاطع خیابان بهشتی ـ ولیعصر اعلام کرد: کروبی عصر امروز (دوشنبه) در تجمعی شرکت نکرده است و این خبر کذب محض است.


این خبر در سایت «سحام نیوز» که متعلق به حرب اعتماد ملی است منتشر شده و در ادامه آن آمده است: عصر روز گذشته (دوشنبه ) مهدی کروبی برای حضور در مراسم هفتم مرحوم سیف‌الله داد، معاون سینمایی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات به مسجد نور واقع در خیابان فاطمی رفت و پس از ترک مراسم نیز به دفتر خویش برگشت. بنابر اعلام این دفتر با توجه به اینکه مسجد نور در خیابان فاطمی واقع شده است، محدوده خیابان بهشتی و ولیعصر محل عبور کروبی بوده، ولی بر خلاف اخبار منتشر شده وی اقدام به پیاده شدن از ماشین و یا سخنرانی برای مردم نکرده است.»‌


همیچنین برخی از شاهدان عینی «عبور اتومبیل مهدی کروبی»‌ از این محل را تائید کرده اند، اما هیچ یک از شاهدان عینی و سایت های دیگر ، خبری مبنی بر پیاده شدن آقای کروبی را مخابره نکرده اند.


همچنین سایت فارسی بی بی سی نیز در گزارشی تحت عنوان «اعتراض های پس از تنفیذ به خشونت کشیده شد» ، با اشاره به اعتراض های صورت گرفته روز دوشنبه در تهران و حضور پرتعداد معترضان و نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها در نقاط مختلف شهر ،‌نوشت : «پیشتر اعلام شده بود مهدی کروبی نامزد معترض به نتیجه انتخابات نیز در خیابان ولی عصر پائین تر از عباس آباد در میان معترضان حاضر شده است و خبرگزاری فارس نیز نوشت که او برای معترضان سخنرانی کرده است.اما دفتر آقای کروبی، شرکت او در تجمع را تکذیب کرد و اعلام کرد آقای کروبی در تجمعی شرکت نکرده است.»


البته اشاره ام به گزارش بی بی سی به این دلیل است که سایت های حامی دولت مانند فارس و ایرنا بارها به اخبار این سایت استناد کرده اند .


این خبر از آنجا غیر قابل توجه است و خبرسازی در آن مشخص است که نه تنها قسمت نخست خبر دارای منبع درست و مشخصی نیست ، بلکه در قسمت دوم خبر تعداد معترضان «100»‌ نفر ذکر شده و این درحالی است که تعداد عابران پیاده بیشتر از این تعداد بود و شاهدان عینی نیز تعداد معترضان در تجمع های دیروز هم حدود 4 تا 5 هزار نفر عنوان کردند. البته برخی خبرنگاران و حتی مدیران خبرگزاری فارس گویا در شمارش و ریاضایات مشکلات زیادی دارند ، چنانکه آماری که این خبرگزاری از تعداد حامیان میرحسین موسوی در نماز جمعه معروف که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شده بود را حدود 700 نفر عنوان کرده بود ، درحالی که عکس های منتشر شده از حاشیه های این نماز جمعه خود گویای آمار واقعی طرفداران موسوی در این نماز جمعه بود .


از سوی دیگر بی اعتباری خبر فارس نیوز آنجا بیش از پیش مشخص می شود که خبرنویس و مسئولان این خبرگزاری سعی نکرده اند صحت خبر مربوط به کروبی را از جایی یا کسی پرس و جو کنند و حتی سعی نکرده اند برای دانستن درستی خبر به دفتر وی یا یکی از نزدیکان کروبی تماس بگیرند. با توجه به این که دسترسی به منابع خبری برای خبرگزاری مثل فارس نیوز که از حمایت های ویژه ای برخوردار است ، آنچنان مشکل نیست .


موضوع دیگری که در خبر مربوط به مهدی کروبی که در فارس منتشر شده است باید اشاره کرد این است که با وجود این که دفتر مهدی کروبی این خبر را تکذیب کرد ، اما خبرگزاری فارس با عدم انتشار این خبر ، مخاطب و خبری که تنها خود سازنده آن بوده رها کرده است و سعی نکرده با پیگیری این خبر حداقل برای مخاطبان خود و این خبر – هر چند اندک – ارزش قائل شود.


 

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

کاریکاتور و اعتراض

 


اعتراف کاریکاتوری ؛ اعتراض کاریکاتوریست


برگزاری نمایشی با عنوان «دادگاه محاکمه متهمان آشوب هاب اخیر» موضوعی است که این روزها بیش از پیش شرایط کشور را نگران کننده کرده است. آنانی که بهترین راه برون رفت از بحران های اخیر کشور را دستگیری گسترده اهالی سیاست اصلاح طلب می دانستند و در مقابل اعتراض آرام معترضین به نتایج انتخابات چوب و چماق به دست فریاد «حرب ا...، ماشا ا...»‌ سر می دادند و مردم را زیر لگد های خود به خاک و خون می کشیدند ، حالا معترضین را دسته دسته به دادگاه کشانده اند و با معرفی آنها به عنوان متهم در تلاش هستند کارهای توجیه ناپذیر اخیر خود را توجیه کنند.


بدون شک ادعاهای خنده داری که در دادگاه اخیر مطرح شد نه تنها قابل باور نیست ،که نشان از فشاری دارد که بر متهمان در زندان آورده شده است . همین موضوع هم دلیلی شده تا هیچ بیننده اهل شعوری اظهارات محمد علی ابطحی در دادگاه را باور نکند ، چه آنکه ابطحی تمام سخنان خود را با لبخندی که بر لب داشت بیان می کرد . درباره اظهارات عطریانفر هم چنین بود و دیدم که سخنان عطریانفر بشیار هوشمندانه تر از آن بود که برخی مدعیان اصولگرایی و روزنامه نگاران کیهان و کیهانی قدرت درک آنها را داشته باشند ، که فهمیدن این سخنان شعوری بیش از آنچه برخی دوستان تصور می کنند را می طلبد .


حرف و حدث و سخن درباره این دادگاه زیاد است و می شود هزاران صفحه درباره بی محتوا بودن این دادگاه و اظهارات بیان شده در آن نوشت. اما فیروزه مظفری کاریکاتوریست حرفه ای مطبوعات و وحید نیک گو کارتونیست خوب سال های دور ماهنامه طنزو کاریکاتور و دوست عزیزم که اکنون در ایران نیست در طرح هایشان بیشترین سخن را بازگو کرده اند . این دو طرح از دو کاریکاتوریست مطرح ایرانی به خوبی توانسته حق مطلب را در ارتباط با دادگاه اخیر و موضوعات بیان شده در این دادگاه ها عنوان کند و بی شک هیچ توضیحی در این باره لازم نیست .


 


فیروزه مظفری - اعتماد ملی



وحید نیک گو - وبلاگ هفت


امروز همچنین خبری را در روزنامه های اعتماد و اعتماد ملی خواندم درباره تحریم دوسالانه بین المللی کاریکاتور ایران از سوی بیش از 100 کاریکاتوریست سرشناس ایرانی. گویا این بار کاریکاتوریست های ایرانی با مردم معترض همصدا شده اند و در تلاش هستند تا به سهم خود در این اعتراض ها شرکت داشته باشند و مثل برخی از نا رفیقان در پی جدا کردن خود از اکثریت مردم معترض نبوده اند. همچنین نام فیروزه مظفری و وحید نیک گو که دو طرح از آنها را در کافه وطن دید هم در بین نام های امضا کننده این بیانیه اعتراض آمیز دیده می شود .


در این بیانیه آمده است: «ما کاریکاتوریست‌ها همواره تلاش کرده‌ایم با آثارمان، مردم افسرده از انبوه فشار و رنج را بخندانیم؛ اما چگونه می‌توان کشته شدن برادران و خواهران بی‌گناهمان را دید و باز هم خندید و خنداند؟»


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


به نام خدا


 وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري ايران، چنان انعکاس بين المللي يافت که کم تر کسی از آن بي خبر است. همان طور که مي دانيد، مردم ايران با حضوري چشمگير و کم سابقه در انتخابات، خواهان بهبود وضعيت جامعه شدند  اما اتفاقات ناگوار پس از آن، همه را متاثر کرد. روند اتفاقات اخير به گونه اي است که هيچ انسان آزاده اي نمي تواند چشمان خود را بر آن ببندد و دم برنياورد. کاريکاتوريست ها که همواره در کنار مردم، سعي در به تصوير کشيدن رنج ها و انتقاد از کاستي ها و نکوهش خشونت  و ترويج روح عدالت طلبانه داشته و همواره نداي صلح طلبي سرداده اند در شرايط حاضر همچون گذشته خود را در کنار مردمي مي بينند که اين گونه مورد بي مهري واقع شده اند. ما کاريکاتوريستها همواره تلاش کرده ايم با آثارمان، مردم افسرده از انبوه فشار و رنج را بخندانيم؛ اما چگونه مي توان کشته شدن برادران و خواهران بي گناهمان را دید و باز هم خنديد و خنداند؟ در اين شرايط، نهمين دوسالانه بين المللي کاريکاتور تهران نيز از راه مي رسد. از آن جا که نشاط فرهنگي در جامعه پس از رخدادهاي اخير از ميان رفته است، ما لزوم برگزاري چنين دوسالانه اي را به مصلحت ندانسته، خنديدن و خنداندن در فضاي کنوني را به دور از احساس مسووليت مي دانيم. بنا بر این، ما کاریکاتوریست هاي امضا کننده بيانيه، در این دوره از جشنواره بزرگ و پرافتخار بين المللي - که پيش از اين برآمده از همبستگي و همفکري کارتونيست هاي حرفه اي ايراني بوده و با تلاش اکثريت امضاکنندگان زير برگزار شده است - شرکت نکرده و از همکاری در برگزاری آن خودداری خواهیم کرد.


امضا کنندگان بیانیه:


1- آروین2- ناهیده آسیابی3- مهدی آقاجانی4- مجتبی ادیبی5- مجید ادیبی6- علی اسدی7- لیلا افسری8- رضا امیر ریاحی9- سپیده انجم روز10- رویا انوشه11- مهران ایرانلو12- محسن ایزدی13- صادق باقری14- حامد بذرافکن15- رحیم بقال اصغری16- سعید بهداد17- حمید بهرامی18- وجیهه پری زنگنه19- پیام پورفلاح20- نعیم تدین21- یحیی تدین22- عبدالعباد تقوی23- مهدی تمیزی24- عبدالهادی ثنایی25- سعید جانقربان26- شهاب جعفرنژاد27- جواد جعفریان28- محمود جوادی29- بزرگمهر حسین پور30- هادی حیدری31- ساسان خادم32- نازنین خامی33- محمد خدادادی34- حسین خسروجردی35- مرتضی خسروی36- حمید خلقی37- بهنام خمیسی38- محمدعلی خوشکام39- حمیده خیابانی40- حسام دادخواه41- رحمان دادگستر42- بهتاش داورپناه43- سعید داوری44- حمیدرضا داودی45- علی درخشی46- پریا دهقانی47- خشایار رادافشار48- فرشید رجبعلی49- جمال رحمتی50- مریم رحیمی51- هادی رحیمی52- سعید رزاقی53- اردشیر رستمی54- داریوش رمضانی55- کیانوش رمضانی56- شیوا زمانفر57- کیارش زندی58- کیوان زرگری59- افشین سبوکی60- پویا سیدکاظمی61- فاطمه شکول62-مهدی صادقی63- حمید صادقیان64- حسین صافی65- مجید صالحی66- محسن ظریفیان67- احمد عبداللهی نیا68- احمد عربانی69- مهدی علی بیگی70- فائز علیدوستی71- جواد علیزاده72- امین علی نیا شالی73- نوشین عمراهی74- آرش فرخی75- حسام فطرتی76- محمد فیض آبادی77- شیرین قلی پور78- مجید کاظمی79- مهدی کریم زاده80- احسان گنجی81- قاسم لطفی82- فیروزه مظفری83- بهار موحد بشیری84- امین مویدی85- شهناز مهی86- علی میرایی87- آیت نادری88- مهنام نجفی89- علیرضا نصرتی90- مریم نورمحمدزاده91- سعید نوروزی92- مانا نیستانی93- وحید نیک گو94- پانته آ واعظ نیا95- هومن هادیزاده96- علی هنرور97- محمد سجاد طاهری98- محمود محمد تبریزی99- سعید نعمتی100- سلمان رئیس عبداللهی101- پیمان رضایی102- بیژن اسدی پور


گزارش روزنامه های اعتماد ملی و اعتماد از این بیانیه را بخوانید :


روزنامه اعتماد : انصراف بيش از 100 کارتونيست از حضور در دوسالانه کاريکاتور


روزنامه اعتماد ملی : تحريم دوسالانه كاريكاتور