۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

یک عکس خوب ...

 


چیزی نمی گویم ، نمی نویسم ، اما ...


دوست ندارم درباره خیلی موضوع ها صحبتی کنم و چیزی بنویسم . نمی خواهم درباره فیلم تبلیغاتی بد ساخت، اما تاثیر گذار احمدی نژاد بنویسم که می توانست خیلی بهتر از آنی باشد که چند شب پیش پخش شد. نمی خواهم درباره فیلم موسوی بگویم که کاری بود از مجید مجیدی که همه می شناسیمش و نمی گویم از طرفداران رییس جمهور که معتقدند در برخی تصاویر این فیلم از بازیگران شمالی استفاده شده است. از ورزشکاران و بازیگران و نویسندگان و کارگردانانی که این روزها خبر طرفداریشان از کاندیداهای مختلف منتشر می شود هم چیزی نمی نویسم ... نمی نویسم حتی از قوی ترین مرد دنیا....


نمی نویسم از آخرین نخست وزیر ایران که بعد از ۲۰ سال حرف های جذابی ندارد و همان را گفت که 20 سال قبل از او شنیده بودند و ما نبودیم... از آنهایی هم که سبز پوش شده اند و در خیابان ها این سو و آن سو می روند هم چیزی نمی گویم . حتی از به اصطلاح اصلاح طلبانی نمی گویم که این روزها در دو جبهه کروبی و موسوی تقسیم شده اند و هنوز از تجربه چهار سال پیش بی خبرند و شاید هم درس نگرفته اند. حتی نمی نویسم که تفاوت گیرایی بین دولت به اصطلاح اصلاح طلب و دولت به اصطلاح اصولگرا ندارد....


این عکس را خبرگزاری فارس – که من معتقدم بر عکس کار خبری که اصولاً تنها به تخریب می اندیشند و بس ! در زمینه عکس بهترین خبرگزاری حال حاضر ایران هستند – از حامیان احمدی نژاد منتشر کرد که در میدان ولی عصر تهران تبلیغ می کردند . فعالیت تبلیغاتی حامیان موسوی و احمدی نژاد در کنار هم به دور از جنجال و تنش!


۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

 


دولت در قطار ، قطار دولتی


   استفاده محمود احمدی نژاد از اموال ، دارایی ها و امکاناک دولتی به عنوان رییس دولت نهم و یکی از مطرح ترین نامزدهای انتخابات آتی ریاست جمهوری ، از اموال ، دارایی ها و امکانات دولتی موضوعی است که در روزهای گذشته و با نزدیکی به انتخابات بحث های زیادی را به وجود آورده .


خیلی ها معتقد بودند که رییس و هیات دولت تحت امرش در آستانه انتخابات و به خصوص در دوران تبلیغات انتخاباتی نباید به سفرهای استانی برود ، این افراد حتی عقیده داشتند که شورای نگهبان و دیگر نهاد های نظارتی همچون مجلس باید سفرهایی چون سفرهای استانی جلوگیری کند. بعضی ها هم به صدا و سیما ایراد می گیرند که رسانه میلی در دوران تبلیغات انتخابات نباید همچون گذشته خبرهای مربوط به دولت را پوشش بدهد ، تا به این وسیله امر عدالت که رییس دولت نهم 4 سال بر آن تاکید داشت به خوبی اجرا شود . شنیدن چنین انتقاد هایی به خصوص درباره عملکرد دولت حاکم در روزهای نزدیک انتخابات عادی است ، اما وقتی چنین شنیده هایی که برخی آن را شایعه می دانند ، مصداق پیدا می کنند ، موضوع نیز فرق می کند و لازم است که پیرامون آن فکر شود.


راه آهن دولت


چند خط بالا را گفتم تا تجربه ای را تعریف کنم که هفته پیش با آن درگیر بودم . به دلیل اتفاقی نه چندان خوشایند ، چند روز پیش به میانه یکی از شهرستان های استان آذربایجان غربی رفتم . راه رفت را همراه یکی از اقوام و با ماشین شخصی او رفتیم ، اما برای برگشت بلیط قطار گرفتم تا بتوانم بعد از سه روز مرخصی ، سرکار بروم . بلیطی که گرفتم برای قطار هایی با نام پردیس بود که متفاوت با قطار های معمولی که ساعات 3 بعد از ظهر به سمت تهران می روند ، ساعت 2 عصر از شهرستان میانه به سمت تهران حرکت کرد. قطاری با قیمت بلیط 5800 تومان که نسبت به قطار های معمولی (2400) تومان دارای واگن های جدید تر و با امکانات بیشتری هستند. (در این باره در آینده نزدیک خواهم نوشت!)



از راحتی های این قطار که در کنار برخی ضعف هایش کم رنگ می شدند که بگذریم ، می رسیم که مانیتور هایی که برای دیدن فیلم در واگن این قطار ها گذاشته شده است. مانیتورهای 15 اینچی که مسافران در فاصله میانه تا تهران و بلعکس 2 فیلم سینمایی معمولاً تکراری از آن می بینن.


اما موضوع مهم نه واگن های قطار سیمرغ و نه مانیتورها و نه فیلم های تکراری هستند. نکته در نوشته هایی هایی است که در طول پخش به صورت زیر نویس برای مسافران به نمایش در می آید . نوشته هایی که به طور مستقیم فعالیت های دولت نهم را نشانه رفته است و دائم از آنها یاد می کند . چاشنی این نوشته ها هم جملاتی از مقام معظم رهبری درباره کارهای دولت است که چند بار و چند بار برای خوانده شدن از زیر تصویر عبور می کند. توجه به این نوشته ها زمانی مهم می شود که اگر شما به هر دلیلی نتوانید از قطارهای ویژه استفاده کنید و مجبور باشد با قطار های ارزان قیمت سفر کنید ، هیچ اثری از نوشته ها نخواهید دید. چون قطار های ارزان قیمت چنان کهنه و عذاب آور هستند که مطمئناً خواندن هر جمله ای درباره باعث و بانی ورود واگن های دست چند دهم آلمانی به سیستم ریلی کشور تنها نتیجه عکس خواهد داشت.




البته سالن راه آهن تهران هم که روزانه از مسافران زیادی پر و خالی می شود نیز در نوع خود قابل توجه است . سالنی پر از تابلوهایی که تا چند ماه پیش جایگاه تبلیغات شرکت های مختلف بودند و حالا بیلبوردی برای یاد آوری «خدمات» دولت نهم به مسافران و مردم .  به هر حال چنین مواردی را تنها و تنها می توان مطرح کرد . سفرهای استانی ادامه دارد. خبرهای دولت به عنوان دولت حاکم در مقابل اخبار مربوط به دیگر نامزدهای انتخاباتی در تلویزیون ضرغامی هنوز نسبتی 100 به 5 دارد و ...


خیلی هایمان این روزها به این فکر می کنیم که آیا میر حسین ، کروبی یا رضایی می توانند در جایگاه فعلی احمدی نژاد موفق باشند ؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

«مردم و جامعه» لغو امتیاز و «یاس نو» پس از یک شماره تعطیل شد

 


تنها باید تاسف خورد !


«مردم و جامعه» لغو امتیاز و «یاس نو» پس از یک شماره تعطیل شد



تصویر شماره دوم روزنامه یاس نو که چاپ نشد!


جالب است این جریان مطبوعات در ایران . یادم می آید اولین دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی ،‌وقتی هر روز یک روزنامه جدید باز می شد و می توانستی اندکی حس کنی روزنامه نگاری آزاد یعنی چه ! یکی از استاتید روزنامه نگاری می گفت «هر چه می توانید روزنامه بخوانید و روزنامه جمع کنید ! چون هیچ وقت چنین فضای باز مطبوعاتی در ایران نداشتیم و بعد از این هم نخواهیم داشت.»


خاطره بسته شدن پیاپی روزنامه ها ، هفته نامه ها و ماه نامه ها هنوز هم دردناک است برای جامعه مطبوعات ایران . اما این روند باز و بسته شدن که گمان می کردیم چند سالی متوقف شده است ،‌باز هم در حال تکرار شدن است ، مثل سریال های رسانه ملی مان !


این روزها هم هر روز ،‌روزنامه ای جدید بر دکه می نشیند . انتخابات معمولاً آزادی را چنین به فضای کشور می آوردکه فضای مطبوعات نیز از آن بی بهره نیست . اما گویا باز هم دوران در حال تکرار است . خوشحال بودم از دیدن روزنامه یاس نو که پس از 6 سال منتشر شده بود که خبر لغو امتیاز شدن هفته نامه مردم و جامعه را شنیدم . هفته نامه مردم و جامه حدود ۱۴ هفته بود که انتشارش را از سر گرفته بود و خواندنی تر از هفته نامه های این روزها بود که خلاصه کلامشان شده مد و دکوراسیون. نوشته های امیر صدری ، آرش خوشخو و علی میرمیرانی و ... «و» را خواندنی تر هم کرده بود . تا چند روز پیش خواندن مصاحبه با صادق زیبا کلام را از این هفته نامه به دوستانم پیشنهاد می کردم ، اما . . . هفته نامه مردم و جامعه تعطیل شد تا همه مطمئن باشیم که هنوز هم نمی توان به آینده روزنامه نگاری ایران امید وار بود .



حالا هم دوستان رکود بسته شدن یک روزنامه را برای خود در تاریخ ثبت کردند و روزنامه «یاس نو »‌ را بعد از یک روز انتشار تعطیل کردند تا همچنان نشان دهند که نه از روزنامه نگاران اصلاح طلب دل خوشی دارند و نه از جبهه مشارکت ایران اسلامی !


امروز تنها می توان تاسف خورد برای «مردم و جامعه» و «یاس نو»‌، همین .  حالا باید امیدوار باشیم به انتشار روزنامه «کلمه سبز» و «فرهیختگان» که به زودی روی دکه خواهد رفت.


 

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

کروبی و میرحسین ثبت نام کردند

 


فاطمی در دست اصلاح طلبان


اگرچه روز جمعه مهمترین روز برای ستاد انتخابات و وزارت کشور بود ، چون محمود احمدی نژاد رییس جمهور فعلی برای ثبت نام آمده بود ، اما دیروز به غیر از ستاد انتخابات ، خیابان فاطمی هم روز پر رفت و آمدی را سپری کرد ، چون طرفداران خاتمی که حالا پرچم میرحسین موسوی را به دست گرفته بودند ، قبل و بعد از ثبت نام نامزد محبوبشان از او استقبال و او را بدرقه کردند.


دیروز رنگ سبز بیش از هر روز دیگری در معرض دید مردم بود ، البته شاید خیلی ها نمی دانستند این رنگ مشان از چیست ، اما به هرحال طرفداران موسوی که رنگ سبز را به عنوان رنگ قالب و نه عنوان نشانه انتخاب کرده اند با روسری ، هد بند و دستبند های سبز روبروی وزارت کشور جمع شده بودند و البته با زغال و اسپند میر حسین را به وزارت کشور فرستادند . چند عکس زیر را وقتی می خواستم وارد ستاد شوم گرفتم ! (لازمه که یک دوربین بهتر بخرم !)




جمعی از طرفداران میر حسین !



هواداران میر حسین بعد از ثبت نام در میدان فاطمی شعار دادند !


برای دیدن گزارش تصویری کامل به ادامه مطلب بروید  


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

محسن وارد می شود!

 


فرق رضایی با شیخ و مهندس


 


کمتر از چهل روز به رای گیری انتخابات ریاست جمهوری مانده است و همانطور که به صورت تابلویی مشخص است ، کشور آنچنان که باید حال و حول انتخاباتی ندارد. اما این بین دوستان نامزد که برای خارج شدن نامشان از صندوق رای دارند سر و دست می شکنند ، راه راه های جالبی را برای مطرح شدن در انتخابات پیدا می کنند یا بهتر بگویم ،‌می تراشند ! که در این آشفته بازار خبرهای انتخاباتی در سایت ها و مطبوعات و رسانه به اصطلاح ملی نامی از آنها برده شود.


یکی از بهترین این راه ها نوشتن نامه ،‌جوابیه و کلاً نوشته هایی از این دست است . البته هدف و مقصود این نوشته خود نیز بسیار مهم است ،‌چون به هر حال باید ارزش رسانه ای شدن را داشته باشد . چون نوشتن جوابیه حتی در حد بد و بیراه نامه به کسی مثل احمد خاتمی به صورت "خوب که چی !"از سوی بقیه تلقی می شود . اما از آنجایی که نامزد های انتخابات ما باهوش هستند به کسانی نامه و جوابیه می نویسند که حداقل نامی از آنها در اخبار جینگول 20:30 برده شود. شروه آن هم مربوط بود به شیخ الشیوخ اصلاحات ،‌ مهدی کروبی که چند روز پیش با نوشتن بیانیه ای برای کیهان ،‌ روزنامه حسین شریعتمداری – که حکم جهیزیه این عزیز را دارد – خود را نقل محافل رسانه ای و خبری کرد . بابای اعتماد ملی در بیانیه ای که با کمک دوستان نوشته بود ، با قلتک از روی ‌حسین جان شریعتمداری رد شد ! (دم دوستان گرم )‌


دیروز هم همین شیخ مهدی و مهندس اصلاحات نامه مشترکی به جنتی صاحب شورای نگهبان نوشتند که گوشی را قبل از انتخابات دستش بدهند تا شب 22 خرداد ( تاریخ انتخابات ) شمردن یادش نرود.


اما شیخ و مهندس هر چقدر هم با هوش باشند و دور و برشان پر باشد از قوچانی و باقی و مهاجرانی و ... درصد هوششان به محسن جان نمی رسد !


همان محسن جانی که دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری رسول ملاقلی پور خدابیامرز محسن جان صداش می کرد ! در فیلم انتخاباتی ! چرا ؟ می گم .


جناب دبیر مجمع دیروز بعد از ظهر نامه ای نوشت که اگر چه زیاد چنگی به دل نمی زد ،‌اما مخاطب نامه جوری بود که دوستان در رسانه ملی موظف هستند که پخشش کنند! چون این نامه برای عمو عزت عزیز بود و که از وی خواسته شده بود که فضا را از این حالت خنثی خارج کند. همین جاست که فرق نامزد با نامزد معلوم می شود . چون به طور حتم صدا و سیمای عمو عزب امشت این نامه را پخش خواهد کرد و کلی هم فلسفه پشتش ردیف می کند که ما آخر انتخابات هستیم !


همانطور که دیدید راه های رسیدن به خدا زیاده ! اما مهم اینه که شما کدام را انتخاب کنید !


 

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

 


از تولد کافه وطن تا سیروان و سوپراستار


امروز ! 11 اردیبهشت یک سال از اولین روزی که کافه وطن را باز کردم می گذرد . یک سال از نوشتن من در این وبلاگ گذشت . از این که وسط کارهام و شلوغی های روزنامه ام وقت کمی پیدا کنم و چیزکی بنویسم برای دلم یا دل هایی که اینجا سرک می کشند. اگر چه خیلی وقت بود که به فکر وبلاگ نویسی بودم ، اما تنها یک سال است که برای خودم می نویسم و دلیل هم دارم برای این که پیش از این نمی نوشتم .


راه اندازی کافه وطن جریان جالبی دارد. یکی از دلایلی که راه اندازی این وبلاگ را عقب می انداخت اسم آن بود . خیلی فکر می کردم به این که چه اسمی بگذارم که هم خودم خوشم بیاید و هم خیلی کلیشه ای نباشد.


از طرفی حس قوی وطن پرستی و علاقه خاصی که به کشور دارم مجبورم می کرد که حتما نامی از آن در این وبلاگ باشد.


این بود که نام کافه وطن را برای آن انتخاب کردم . کافه وطن را شروع کردم تا تجربه نوشته های روزانه را دوباره تکرار کنم ، اما نشد ، شاید به خاطر مشغله و شاید هم به دلیل تنبلی ، اما سعی می کردن هفته ای یک یا چند پست بنویسم .  خیلی دوست نداشتم این جا را دفتر خاطرات کنم و پای بقیه را به اتفاق های زندگی ام باز کنم ، اما خب، وبلاگ نویسی ناخود آگاه این خصوصیات را دارد . سعی می کردم نظرهایم را درباره خیلی از مسائل مورد علاقه خودم بنویسم . بدون فیلتر و کم و کاست . (اگرچه شرایط خاصی پیش می آمد که بعضی فیلتر ها اینجا هم پایشان باز می شد.)


وبلاگم را بدون هیچ مقدمه ای راه انداختم . توضیحی هم نداده بودم . پارسال روزی مثل این و همین ساعت ها بود که در شیراز وبلاگ را درست کردم و اولین پست آن هم مربوط بود به حاشیه های اولین روز سفر مقام رهبری به شیراز .


کافه وطن هم یادگاری این سفر به یادماندنی است که دوستان خوبی را برایم پیدا کرد مثل وحید نیک گو و رضا ماهوری (نایت اسکین) .



سیروان خوب و بنیامین معمولی


دیروز آلبوم جدید سیروان خسروی به نام ساعت 9 و بنیامین بهادری به نام 88 را گرفتم و گوش دادم . درباره سیروان باید بگویم که هنوز هم کارهای خوبی دارد . اگرچه در آلبوم جدبدش پیشرفت چشم گیری نکرده ، اما خوبی اش این است که پس رفت هم نکرده . اما بدون شک در کار تنظیم حرفه ای تر شده. در این آلبوم هم با زانیار برادرش همکاری داشته . یک آلبوم پرانرژی برای کسایی که به کارهای ترنس علاقه دارن . سیروان در فاصله بین کار اول و این کار کارهای زیاد دیگری هم داشته که البته بیشتر برای دیگران بوده که از جمله آنها می توان به وایسا دنیا رضا صادقی اشاره کرد. به هر حال گوش دادن به موزیک سیروان در بین خیلی دیگر از کارهای بی ارزش دیگر غنیمت است .


اما درباره کار جدید بنیامین باید بگویم که حتماً چند دفعه ای گوش کنید ، چون بطور حتم در دفعات اول گوش دادن دلتان را می زند. این که بعد از سه سال بنیامین چرا پیشرفت زیادی نکرده خود جای سوال دارد. اگرچه به گفته خودش سعی داشته از محبوبیت فاصله بگیرد ، اما محبوبیت چند سال قبل کار دستش داده . اما تنها نکته امیدوار کننده آلبوم جدید بنیامین تنظیم های پیام شمس است که مثل همیشه خوب و خیره کننده است .



از حریم تا سوپر استار


روز پنجشنبه رفتم سینما . می خواستم سوپر استار را ببینم . اما به خاطر زمانم فیلمی به نام حریم را دیدم که زیر پوستر آن نوشته بود «دیدن این فیلم برای افراد زیر 13 سال توصیه نمی شود». من هم مثل هر کسی کنجکاو شدم . اصولاً ژانر ترس در این به دلیل برخی محدودیت ها از جمله تکنیک سینمایی و محدودیت های دیگر جواب نمی دهد و خیلی سطحی به آن پرداخته می شود. فیلم حریم هم که اسم کارگردان هم یادم نیست ، بیشتر از این که روی داستان سرمایه گذاری کرده باشد و صحنه های خوب داشته باشد ، روی صداهای به اصطلاح ترسناک فوکوس کرده بود . همین صدا ها هم کمی شما را روی صندلی حرکت می داد ، اما مطمئناً داستان آن جذاب نبود و شما می توانستید سالن را ترک کنید بدون اینکه چیزی را از دست دهید.


بعد هم رفتم فیلم سوپراستار را دیدم که تنها نکته مثبت آن بازی شهاب حسینی بود و به غیر از آن چیزی بار جلب مخاطب نداشت.


سوپراستار دومین فیلم بعد از اخراجی های 2 بود که در سال جدید دیدم و برای سینمای کشورم متاسف شدم .


ادامه نوشته !: خبر رسیده بود مشق آفتاب تعطیل شده ! بعد خبر رسید که می خواد چاپ بشه !‌ امروز اولین شمارش اومد . به سردبیری کیوان کثیریان .