۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

داستان ما و افغان ها

چند روزیست ماجرای تظاهرات جمعی از مردم افغانستان بر علیه دولت ایران در اعتراض به اعدام چند نفر افغان به اتهام قاچاق مواد مخدر مورد توجه رسانه ها و سایت ها قرار گرفته است. گویا در این تجمع های اعتراضی که مقابل سفارت ایران در افغانستان انجام می شود، شعارهایی هم بر علیه مقام های بلند پایه ایران داده شده است و عکس های آنها پاره یا به آتش کشیده شده است.

گزارش سایت بی بی سی در این زمینه: تظاهرات اعتراضی در برابر سفارت ایران در کابل

در این که شعار دادن بر علیه اشخاص و بی احترامی به عکس و پرچم کشوری امری ناپسند است، شکی نیست و بسیاری این نوع رفتار را نمی پسندند. اما موضوع اینجاست که برخی متاسفانه در مقابل چنین حرکت های اعتراض آمیزی جبهه می گیرند و هر آنچه به دهانشان می آید می گویند و می نویسند، آن هم بدون هیچ تامل و تحملی.
یادداشت های اعتراض آمیز زیادی درباره جریان افغانستان نوشته شده است که به عنوان نمونه به یادداشت دوست و همکار عزیزم اسماعیل سلطنت پور در سایت عصر ایران اشاره می کنم. این یادداشت با عنوان «نمک نشناسی به سبک افاغنه» به این موضوع پرداخته است که افغان ها سال ها مهمان های نا خوانده در ایران بوده اند و ضرر های زیادی به ایران از جمله به بازار کار ایران زده اند.
نویسنده این یادداشت از افغانستان به عنوان کشوری نام برده که بعد از عراق بیشترین خسارت را به ایران وارد کرده است. البته نویسنده در یادداشت خود برای به دست آوردن دل افغان ها هم تلاش کرده است و در جایی نوشته «البته مردم زجر کشیده افغانستان همواره برای ما محترم هستند اما...»
این یادداشت تنها نمونه ای از واکنش ما ایرانی ها به موضوع اعتراض افغان ها به وضعیت نا بسامان هموطنانشان در ایران است. اما سوال اینجاست که به راستی افغان های ساکن ایران چه وضعیتی دارند؟ رفتار ما ایرانی ها با آنها در این چند سال «مهمان نوازی» چگونه بوده است؟ جایگاه یک افغان به عنوان یک انسان در جامعه ایرانی کجا بوده است؟
این ها و هزاران سوال دیگر وجود دارد که به راحتی نشان می دهد که رفتار ما ایرانی ها با افغان ها به عنوان یک انسان درست نبوده و اکنون هم اگرچه بهتر شده است، اما همان روند ادامه دارد.
مردم ایران شاید تنها چند سال است که یاد گرفته اند اهالی افغانستان را «افغان» بنامند نه «افغانی». چند درصد ایرانی ها را سراغ دارید که برای تمسخر یکدیگر از صفت افغانی استفاده نکرده اند و چه کسانی را می شناسید که از شنیدن این صفت عصبانی نشده باشند؟
خیلی از ما، ماجرای خفاش شب را به یاد داریم. خیلی دور نیست. یادم می آید در آن ماه ها، شایعه ای بین مردم پیچیده بود مبنی بر این که «خفاش شب افغانی است». همین شایعه کافی بود که رفتار ما ایرانی ها با افغان ها از آنچه بود بدتر شود. یادم است در همان دوران حوالی پونک برای می خواستم نان بخرم. در صف استاده بودم و چند نفر جلوتر از من یک زن افغان بود.
وقتی نوبت به زن افغان رسید، یک زن ایرانی جلو آمد و با زننده ترین لحن بر سر زن افغان فریاد زد که تو افغانی هستی و قاتل هستی و اصلاً به چه حقی از نانوایی نان می خری و هزاران بدو بیراه دیگر که یادم نیست.
زن افغان نیز بدون هیچ حرفی از صف بیرون آمد و بدون نان نانوایی را ترک کرد. باز هم یادتان هست که خفاش شب فغانی که نبود هیچ، ایرانی و از هموطنان خودمان بود.
این تنها یک نمونه از رفتار ایرانی ها با افغانی هاست. حداقل صدها مشاهده شخصی در این زمینه دارم که شاید اگر بخواهم بنویسم چندین صفحه می شود.
اصلاً آیا برای افغان های داخل ایران حقوق شهروندی معنایی داشت؟ (اگرچه برای ایرانی ها هم این حقوق معنایی ندارد) آیا فرزندان افغان به راحتی می توانستند در هر مدرسه ایرانی تحصیل کنند یا در دانشگاه های ایران دانشجو شوند؟
حالا چه شده که برخی یادشان افتاده افغان ها در ایران میهمان بوده اند و ما میزبانانی با لطف بخشش؟ کدام رفتار ما ایرانی ها با افغان ها قابل ستایش است؟ شاید دو درصد از صد درصد!
منظور این نیست که حالا افغان ها به دلیل این که در ایران مهمان هستند هر کاری کنند و در مقابل قانون حقوق ویژه ای داشته باشند. به هر حال قاچاق مواد مخدر در همه جای دنیا از جمله ایران جرم سنگینی دارد، اما آیا آنانی که به این جرم به دار آویخته شدند، وکیل داشتند و حقوق خود را می دانستند؟ آیا قاضی دادگاه بدون توجه به ملیت آنها حکم بر اعدام آنها داده است؟
باید قبول کنیم که بسیاری از رفتار ما ایرانی ها با افغان های داخل ایران نژاد پرستانه بوده و بدور از انسانیت. این درحالی است که بی هیچ تردید قسمت عمده ای از بازار ساخت و ساز در ایران روی مهارت افغان ها می چرخید. اما متاسفانه ما بدون توجه به چنین پتانسیل هایی و از همه مهمتر بدن توجه به این که مردم دو کشور ایران و افغانستان هر دو فارسی زبان هستند و مشترکات فرهنگی بسیاری با هم دارند، به چشم مزاحم به افغان ها نگام می کردیم، نه به چشم یک انسان.
به هرحال جریان به وجود آمده بین ایران و افغانستان با هر هدفی که اتفاق افتاده است، از راه سیاسی و دیپلماتیک حل می شود، اما امیدوارم روزی برسد که همه متوجه شوند انسان انسان است، بدون هیچ تفاوتی. افغان و ایرانی روزی با هم برادر و هموطن بودند و حالا به اجبار مرزهای سیاست ساخته از یکدیگر جدا شده اند.

هیچ نظری موجود نیست: