از روز بعد از انتخابات تاکنون هر روز که خبرها را مرور می کنیم، روزی نیست که خبری درباره دستگیری خبرنگاران و روزنامه نگاران منتشر نشده باشد. یکی را از روزنامه برده اند، یکی را از خبرگزاری اخراج کرده اند و بعد دستگیر شده است، یکی را شبانه از منزل برده اند و دیگری را ...
هر روز خبر می رسد که فلان خبرنگار فلان روزنامه یا هفته نامه و ماهنامه توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده که معمولاً به مکان نا مشخصی برده می شوند تا چند روز بعد که با خانواده شان ملاقاتی داشته باشند یا تماسی با آنها بگیرند.
اوج این موج دستگیری های رسانه ای هم هفته های پیش از 22 بهمن بود که شاید در روز بین 2 تا 5 خبرنگار و روزنامه نگار بازداشت می شد. بدون هیچ دلیل و منطق مشخص. خبرها هم در حد یک یا دو خط بود که فلانی دستگر شد. آخرش هم این پرسش می ماند که چرا؟ به چه دلیل؟
آن روزها و این روزها کسی نمی گفت و نمی گوید چرا؟ کسی صدایش در نمی آمد که مردم، مسئولان و مدیران قد و نیم قد، چرا خبرنگاران را زندانی می کنید؟ چرا حتی حق نوشتن را به روزنامه نگار نمی دهید؟ چرا روزنامه نگاران را به خاطر عشقشان که کارشان باشد در بند می کشید؟ وگرنه همه مان می دانیم روزنامه نگاری و خبرنگاری در این خاک پرگهر جز دردسر نیست.
آیا لغو مجوز و توقیف برای روزنامه نگران کافی نیست که آنها را به ساکنان جدید زندان ها تبدیل می کنید؟ در جریان این دستگیری ها همه ساکت بودند. خبرنگار زندان می رفت، بر می گشت، یا از روزنامه اخراج می شد و یا دیگر در حوزه خبری اش جایی نداشت و راهش نمی داند. فقط چند تایی نماینده اصلاح طلب مجلس و نماینده شورای شهر بودند که پی گیری می کردند درد روزنامه نگاران را، آن هم به جایی نمی رسید.
بقیه هم وعده های وعید می دادند و خبر آرام آرام به فراموشی سپرده می شد.
اما گویا سکه ای بازداشت خبرنگار روی دیگری هم دارد. روی دومی که همه در جریان دستگیری معصومی نژاد خبرنگار صدا و سیما در ایتالیا آن را دیدم . اول بگویم بدون شک هیچ کدام از خبرنگاران و روزنامه نگاران ( چه آنانی که طعم توقیف، لغو مجوز و بازداشت را کشیده اند و چه آنانی که تا کنون آزاد بوده اند، چه روزنامه نگاران به اصطلاح اصلاح طلب هستند و چه آنانی که ادعای صولگرایی دارند و طرفدار دولت هستند) از دستگیری یک خبرنگار خوشحال نمی شوند. حالا اگراین خبرنگار ایرانی باشد موضوع مهم تر هم می شود و بدون شک همه این بازداشت را محکوم می کنند، چنانکه تا کنون هم این طور بوده.
اما موضوع اینجاست که آیا خبرنگار صدا و سیما در ایتالیا با خبرنگاران داخل کشور فرق داشت؟ آیا خونش رنگین تر بود؟ اما آیا رفتار برخی درباره خبرنگار بازداشت شده در ایتالیا و تعداد بسیار خبرنگاران بازداشت شده در ایران قابل تامل نیست؟
امروز (یک شنبه) انجمن روزنامه نگاران مسلمان در محكوميت بازداشت معصومي نژاد بيانيه ای صدر کرد.
در این بیانیه آمده است: با كمال تاسف باخبر شديم كه يكي از همكاران رسانهاي ما به نام حميد معصومي نژاد، از سوي دولت ايتاليا به اتهام مضحك قاچاق اسلحه به ايران بازداشت شده است. اتهامي كه هر كس به محض شنيدن آن به بيپايه و اساس بودن آن پي ميبرد. در ادامه بیانیه هم انجمن روزنامه نگران مسلمان جامعه بین المللی را نفرین کرده است که چرا بازداشت خبرنگار ایرانی را محکوم نکرده اند و از دبیرکل سازمان ملل هم خواسته در این باره اظهار نظر کند.
البته این خیلی هم خوب است که این انجمن دستگیری خبرنگاری را محکوم می کند، اما سوال اینجاست که این انجمن و انجمن هایی از این دست در چند ماه گذشته کجا بودند؟ در روزهایی که خبرنگاران و روزنامه نگاران چند تا چند تا روانه زندان می شدند سکوتشان به چه دلیل بود؟
انجمنی که چند سالی است با نام «روزنامه نگاران مسلمان» فعالیت می کند، در ماه های اخیر به نهادی کاملاً حامی دولت وبدل شده بود. آنها که به نام مسلمانی فعالیت می کنند، یادشان رفته بود که خبرنگاران ایرانی هم مسلمان بودند، یادشان رفته بود آنها هم روزنامه نگار و خبرنگار هستند و مهمتر ز همه ایرانی هستند. فراموش کرده بودند دستگیری آنها هم می تواند محکوم شود. اما لام در کام فرو بستند و دم نزدند، دیدند و سکوت کردند، شنیدند و سخن نگفتند.
حالا داد و بیداد می کنند و از قانون و حقوق بشر دم می زنند! تا چند روز پیش که روزنامه ها بسته می شد و روزنامه نگاران زندانی می شدند، قوانین مشکلی نداشتند؟ آیا دستگیری خبرنگار ایرانی در ایران و شکنجه آنها «اقدام شرم آور» به شمار نمی آید؟
بهتر است برخی که به نام روزنامه و روزنامه نگار اسم و رسمی به هم زده اند نگاهی به پشت بیاندازند و ببینند در این چند ماه چه کارنامه ای دارند؟ برای این همه روزنامه تعطیل شده و روزنامه نگار بازداشت شده چه کرده اند؟ آیا تنها این که در انجمنی بنشینیم و جلسه بگزار کنیم که «ما انجمن روزنامه نگاران مسلمان» هستیم کافی است؟
حضرت مولانا می فرمایند:
مســـلمانان، مسـلمانان، مسلمانی ز سر گیرید ************** کــــه کـفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
بهتر از برخی دوستان نیز در انجمن «روزنامه نگاران مسلمان»، مسلمانی ز سر گیرند یا دیگر خود را روزنامه نگار نخوانند.
۱ نظر:
دیگه کمکم همه یاد گرفته ایم سکوت را.
ارسال یک نظر