چند روز پیش در یکی از خیابان های اطراف میدان پونک که اسمش را یادم نیست برای خرید بستنی با ماشین ایستاده بودم. شب بود و مغازه های اطراف زیاد باز نبودن. مشغول خرید و خوردن بستنی بودم که تابلوی یکی از مغازه های نزدیک بستنی فروشی که ساندویچی بود توجهم را جلب کرد. روی تابلو نوشته بود: «ساندویچ های ویژه به روایت آقاجون»
از رنگ جیغ تابلو که بگذریم، نوشته روی تابلو بود که خیلی برایم جالب بود و اولین بار بود که چنین ترکیبی را برای معرفی یک ساندویچ فروشی می دیدم. رفتم و چند تایی عکس گرفتم. جلوی مغازه که خلوت تر شد جلو رفتم جریان نوشته روی تابلو رو پرسیدم . مردی بود حدود 50 ساله. چند نفری هم داخل مغازه نه چندان بزرگ کار می کردند. نمی دان چرا اسمش را نپرسیدم. می گفت تا چند سال پیش آشپز نیروی دریایی بوده و حالا دوران بازنشستگی را می گذراند. اومده و اینجا داره کار مورد علاقه اش را انجام می دهد.
پرسیدم که چرا باید کسی ساندویچ را روایت کند و جریان روایت آقاجون چیست؟
گفت: پدرم هم آشپز بود و همیشه به من می گفت «غذا را جوری درست کن که من درست می کنم تا مشتری از تو راضی باشه». آشپزی پدرم خیلی خوب بود و انصافاً غذاهای خوبی درست می کرد. حالا من هم دارم سعی می کنم غذاهایی درست کنم که به خوشمزگی غذاهای پدرم باشد. این هست که می گویم این ساندویچ ها به روایت پدرم هستند، به پدرم می گفتیم آقاجون...
مرد خوبی بود و سیبیل جالبی هم داشت، که خوش تیپ ترش کرده بود. خندیدم و خدا حافظی کردم. باز هم جلوی مغازه شلوغ شد.
۴ نظر:
خیلی جالب بود
گمونم کارش بگیره با این اسمی که انتخاب کرده:)
منم تهران یه کباب لقمه خوردم که جالب بود برام...
نمي دونم بهنام براي نوشتن اين مطلب چند تا ساندويچ مجاني خورده!
سلام بر آقا بهنام عزیز.
الام چندین روز است که به وبلاگ شما سر می زنم و به هیچ صورت امکان پیغام گذاشتن ممکن نبود تا امشب بالاخره بصورت شانسی فهمیدم که مکان نما را باید در جاهای دیگری کلیک کنم تا امکان تایپ پیام و مشخصات فراهم شود.
به هر حال خانه جدید مبارک. ممنون که به وبلاگ من سرزدید.
اگر اشتباه نکنم شما با اینترنت اکسپلورر 7 یا بالاتر یا فایرفاکس کار می کنید. درسته؟
ارسال یک نظر