روزی که مگس شدیم
مراسم روز خبرنگار حدود ساعت 10 صبح روز شنبه 16 مرداد در هتل هویزه تهران برگزار شد و اگرچه تمام تلاشم را کردم تا از اول مراسم حضور داشته باشم، اما یکی دیگر از تصادف های جاده رودهن – تهران، که این روزها به موضوعی روتین تبدیل شده است، باعث شد حدود ساعت 11:30 به جلسه برسم.
وقتی رسیدم محمد نبی حبیبی، دبیر کل موتلفه، حميدرضا ترقي، معاون بین الملل و محمد کاظم انبارلویی، رییس مرکز سیاسی حزب حضور داشتند. سید حامد حسینی معاون تبلیغات و روابط عمومی حزب هم مجری برنامه بود. دو نفر دیگر هم کنار مسئولان حزب نشسته بودند که نشناختم.
نوبت خبرنگار همشهری بود که صحبت کند. او صحبت هایش را با انتقاد از تقسیم خبرنگاران و روزنامه نگاران به خودی غیر خودی آغاز کرد و شاکی بود از این که چرا برخی خبرنگاران به خاطر کوچکترین انتقادی متهم می شوند به صهیونیستی بودن و ضد نظام بودن و هزاران هراز اتهام بی اساس دیگر.
خبرنگار همشهری گفت که قصد سوال پرسیدن ندارد و از مسئولان موتلفه خواست تا کمی به صحبت های او گوش کنند. می گفت که چرا مسئولان تحمل انتقاد ندارند و کوچکترین انتقادی منجر به بسته شدن مطبوعات می شود؟ در مقابل خبرنگاران به اصطلاح خودی هرچه می توانند می نویسند و کسی کاری به آنها ندارد.
البته در میان صحبت های خبرنگار همشهری انبار لویی رییس دفتر سیاسی حزب این سوال را از خبرنگار همشهری مطرح کرد که آیا او به نظام و حکومت اعتقاد دارد و به آن پایبند است یا نه. با این که جناب انبار لوئی خیلی تاکید داشتند که خبرنگاران را باز هم به دو دسته تقسیم کند، اما خبرنگار همشهری در پاسخ گفت که این نوع تقسیم بندی را قبول ندارد.
خبرنگار همشهری در ادامه صحبت هایش به انتقاد از تحزب در ایران پرداخت و حزب و حزب داری در ایران را شوخی دانست. دلیلش هم این بود که وقتی یک حزب نمی تواند کوچکترین تاثیری در روند اداره کشور داشته باشد، بود و نبودش با هم فرقی نمی کند. او صحبت هایش را این طور ادامه داد که این روزها حتمی نمی توان در اعتراض به گرانی قیمت تخم مرغ از وزارت کشور درخواست مجوز کرد. او در ادامه به زندانی بودن فعالان سیاسی اشاره کرد و گفت که افرادی مثل مسئولان موتلفه رسانه دارند و سخن می گویند و در مقابل برخی در سلولو های یکی دو متری هستند، این نه تنها جنگ نرم نیست که یک جنگ سفت و محکم به حساب می آید. خبرنگار همشهری انتقاد های دیگری هم داشت که شاید همه آنها در خاطرم نباشد، اما صحبت هایش با نگاه تحسین آمیز دیگر خبرنگاران همراه بود.
بعد از تمام شدن صحبت های خبرنگار همشهری، سید حامد حسینی مجری و معاون تبلیغات حزب که عصبانیت در چهره هاش کاملاً مشخص بود و چند بار بین صحبت های خبرنگار همشهری از او خواسته بود صحبت هایش را تمام کند، با لحنی تمسخر آمر و همراه با عصبانیت خطاب به خبرنگار همشهری گفت: پس حضور شما در اینجا هم شوخی است. گویا همین حرف جناب مسئول روابط عمومی حزب موتلفه باعث شد که خبرنگار همشهری بعد از لحظاتی جلسه را ترک کند.
بعد از صحبت های خبرنگار همشهری نوبت به ترقی، معاون بین الملل حزب موتلفه رسید. جناب آقای ترقی از همان اول شروع کرد به انتقاد از خبرنگاران. ترقی هم مثل انبار لوئی علاقه خاصی به تقسیم بندی خبرنگاران داشت، به نوعی دیگر. ترقی در دسته بندی توهین آمیز خود عده ای خبرنگاران را به مگس هایی تشبیه کرد که تنها دور زخم ها جمع می شوند و تنها انتقاد می کنند.
خبرنگاران بعد از شنیدن این صحبت ترقی، یکدیگر را نگاه می کردند و متعجب بودند از نوع ادبیات جناب آقای ترقی که معاون بین الملل حزب هستند. پیش خودم گفتم البته وقتی آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور مورد قبول و حمایت حزب موتلفه در جلسه ها و همایش هایی که انعکاس بین المللی دارد از «ممه و لولو» صحبت می کند و تاکید می کند که «آب را باید جایی ریخت که می سوزد و نه جای دیگر» و رییس دفتر ایشان برخی کشورها را «زپرتی» خطاب می کند، انتظار زیادی هم نباید از ترقی داشت.
اما به هر حال این سخن ترقی با واکنش خبرنگاران مواجه شد و هر کدام به نوعی به این گفته اعتراض کردند. بعد از صحبت های گلایه آمیز خبرنگار سیاست روز از مگس خواندن برخی خبرنگاران توسط ترقی، نوبت به من رسید که به عنوان خبرنگار روزنامه ابتکار در این جمع حضور داشتم.
بعد از تبریک روز خبرنگار به حاضران جلسه، از عبارتی که توسط معاون بین الملل حزب درباره برخی خبرنگاران استفاده شد انتقاد کردم و چرایی به کار بردن این نوع ادبیات را خواستار شدم. آقای ترقی هم که در هنگام انتقاد های دوستان لبخند معنا داری به لب داشت، پشت میکروفون خطاب به من گفت: شما چرا به خودتان می گیرد؟
پاسخ دادم که بالاخره شما در این جمع از خبرنگاران که احتمالاً خبرنگار منتقد هم بین آنها هست، برخی را «مگس» خواندید و این نوع صحبت کردن شما درست نیست.
ادامه صحبت هایم چنین بود که تا وقتی برخی مثل آقای ترقی خبرنگار را مگس می دانند و برای رسانه ارزشی قائل نیستند مشکلات هم در کشور وجود دارد. در همه جای دنیا رسانه از پایه های اصلی هر حکومت است، اما در ایران رسانه ها جرات نوشتن چند خط انتقاد را هم ندارد که نکند تعطیل شوند و روزنامه نگار مورد نظر بازداشت شود. این روزها یک خط انتقاد در کشور به عنوان خط قرمز نظام محسوب می شود و این درست نیست. اگر قرار این چنین است تمام روزنامه ها را تعطیل کنیم و با چند حرب مثل موتلفه و چند رسانه خودی که همیشه از دولت تعریف می کنند، کشور را بچرخانیم. همه هم راضی خواهند بود. همه خبرنگاران از جمله من به این نظام اعتقاد داریم و جانمان هم برای کشور می رود، اما به همین نظام انتقاد هم داریم که باید به این انتقاد ها رسیدگی شود. چرا نظام ما و رسانه های ما به جایی رسیده است که فردی مانند مشائی به خط قرمز رسانه ها تبدیل شده است و روزنامه ها کوچکترین انتقادی درباره ایشان نمی نویسند. حزب موتلفه هم در این چند سال نتوانسته تکلیفش را با دولت مشخص کند. اگر تصمیم دولت به سود حزب باشد حمایت می کند و اگر نباشد انتقاد می کند. چنانچه بعد از این که احمدی نژآد چند سال پیش گفت به احزاب باج نمی دهد، حبیبی دبیر کل حزب اولین فردی بود که از این گفته انتقاد کرد. این رفتار حزب قابل قبول نیست و باید رویکرد خود درباره دولت فعلی را مشخص کنید.
نکات دیگری را هم مطرح کردم که دقیقاً یادم نیست. اینجا آقای عسگر اولادی دبرکل جبهه پیروان خط امام که قبل از صحبت های وارد مجلس شده بود، پشت میکروفن گفت که صحبت ها تکراری شده است و نباید صحبت های تکراری مطرح شود. من هم در جواب گفتم: حدود 5 سال است این صحبت ها تکرار می شود، اما گوش شنوایی نیست و کسی توجه نمی کند.
بعد از تمام شدن صحبت های من آقای عسگر اولادی شروع به سخنرانی کرد. درباره این که باید فضا دوستانه باشد و انتقاد ها دوستانه مطرح شود. او از دو طرف بحث انتقاد کرد و خواست این جلسات ادامه داشته باشد.
بعد هم نوبت به سخنرانی محمد نبی حبیبی رسید. او هم به بیان خاطراتی از دوران انتخابات پرداخت و مثل خیلی های دیگر که از سکوت طرف مقابل استفاده می کردند به انتقاد از آقای موسوی و کروبی پرداخت . او از خبرنگاران این سوال را پرسید که چرا در مقابل شایعه و ادعای تقلب سکوت کردند و حتی این جریان را تائید کردند. مگر به نامزدها اجازه بازشماری آرا داده نشد؟ چرا آقایان کروبی و موسوی این موضوع را قبول نکردند؟
بین صحبت های حبیبی چند بار اجازه صحبت گرفتم که مجری اجازه نداد. بعد از چند دقیقه به وسیله یکی از افرادی که در سالن حضور داشتند این پیغام را به من رساند که بعد از جلسه می توانید با آقایان حبیبی و عسگر اولادی صحبت کنید و اگر خواستید وقتی برای مصاحبه هم به شما داده می شود.
بعد از صحبت های آقای حبیبی من از او این سوال را پرسیدم که اگر بحث تقلب مطرح نبود، چرا ستاد قیطریه مهندس موسوی در شب انتخابات آتش زده شد و جمعی از فعالان سیاسی ایران به فاصله چند ساعت بعد از انتخابات دستگیر شدند؟
آقای حبیبی نگاهی به من انداخت و بدون این که پاسخ بدهد، دوباره سوال خود درباره بازشماری آرا و موضوع تقلب مطرح کرد.
بعد از جلسه و موفقع خداحافظی آقای حسینی مسئول روابط عمومی حزب بار دیگر تاکید کرد که اگر خواستم می تواند وقت مصاحبه اختصاصی با مسئولان موتلفه مشخص کند، من هم تشکر کردم و خداحافظی.
پی نوشت: این جلسه با تمام بی احترامی هایش به خبرنگاران، جلسه بدی نبود. برخی حرف ها زده شد و حداقل مسئولان موتلفه بدون سانسور این حرف ها را شنیدند. در این جلسه حرف های زیاد دیگری هم مطرح شد که برخی را فراموش کرده ام و هر آنچه به یاد داشتم را نوشتم. صحبت های موتلفه ای ها هم در خبرگزاری ها به طور کامل آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر