۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

 


زیارت در میان جنازه ها


صدای ناله و شیون ! جستجو میان پیکر های تکه تکه شده ! گشتن میان و درست و پاهایی که هر کدام گوشه ای افتاده اند و چشم و گوش هایی که از در و دیوار آویزان شده اند ! این صحنه ها برای کسانی که آخر هفته گذشته را در دیاله و کاظمین عراق بودند صحنه های نا آشنایی نیست . افرادی که ما آنها را تروریست می خوانیم پنجشنبه و جمعه هفته گذشته در 3 انفجار آنقدر آدم و آنقدر ایرانی کشتند که رادیو ، تلویزیون و روزنامه ها  از لغت فاجعه استفاده کردند .


اما چرا باید چنین لغتی برای چندمین بار استفاده شود . مگر نمی دانیم عراق نا امن است . مگر خودمان و حکومتمان این ادعا را نداریم که آمریکایی ها نتوانسته اند و نمی توانند امنیت را در شهرهای دشمن سابق و همسایه امروزمان عراق برقرار کنند و ناتوان هستند و امنیت باید به دست کشور های منطقه باشد ؟


پس چرا هر سال چند مرتبه باید خبری این چنینی بشنویم و بخوانیم که فلان تعداد از هموطنانمان در انفجار فلان شهر و استان عراق کشته و یا بعضاً شهید شده اند . چرا باید مجری تلویزیون یا رادیو از خواندن حملاتی اینچنینی که «خوشبختانه هیچ یک از هموطنانمان در این انفجار کشته یا زخمی نشده اند» گل از گلش بشکفد؟ پس مقصر اتفاقاتی از این دست خودمان هم هستیم ، مسئولانی که اجازه چنین سفر هایی را صادر می کنند کجا هستند تا جواب شوهران بی همسر ، زنان بیوه و کودکان یتیم شده را بدهند ؟ آیا بوسیدن حرم شش گوشه سالار شهیدان (ع) با این تلافات بجاست ؟

۶ نظر:

رهگذر گفت...

خیلی دردناکه! واقعا تا زمانی که عراق امنیت لازم رو پیدا نکرده باید این سفرها لغو بشه! همه این ابراز تاسفها جای خالی عزیزان از دست رفته رو برای خانواده هاشون پر نمی کنه!

نیمکت گفت...

سلام.
من خودم به شخصه معرفتشو ندارم ولی فکر میکنم زیارت کربلا حتی با احتمال این خطراتش بجاست .

عشقی گفت...

سلام
گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه درنه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت
این را فقط برای جمله آخر نوشته تان گذاشتم و نه تمامش.

یک دوست گفت...

انگار پای ثانیه ها لنگ می شود
وقتی دلی برای دلی تنگ می شود
پیشم بیا... خوشحالم کن

حسین ترابی گفت...

من هم در این مورد با شما موافقم آقای نعمتی.

a گفت...

چنانکه پيش از اين گفتيم به گفته قرآن بعد از انبياء و رسل حجتي براي مردم نيست (سوره النساء آيه 165) ولي اين زيارتنامه ‌ها مي‌ گويند که ائمه حجت هستند. بايد معلوم شود که ائمه بر اهل زمان خود حجتند يا براي مردمي که پس از صدها سال آمده‌ اند و ايشان را نديده ‌اند؟ اگر بگويند که حجت و دليل, اخبار و آثاري است که با سند صحيح به ما رسيده باشد، مشکلي حل نخواهد شد زيرا اخبار و آثارشان ضد و نقيض و باطل است، آيا ممکن است حجت ضد و نقيض داشته باشد؟