۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

تموم شد چلچراغ؟!


تموم شد چلچراغ؟!


(آیا چلچراغ تعطیل شد؟ )


 



 



فکر می کنم این خبر عجیب ترین و ناراخت کننده ترین خبری بود که در عرصه مطبوعات شنیده ام . چلچراغ تعطیل شد !


چند روز پیش یکی از دوستان که رابطه ای نزدیک با هفته نامه چلچراغ دارد این خبر را به گوش من رساند. می گفت که عموزاده خلیلی به دلیل برخی مشکلات که گویا ریشه در مسائل مالی دارد قصد دارد همکاری خود را با پشتیبان مالی این هفته نامه قطع و انتشار چلچراغ را بعد از نزدیک به هفت سال متوقف کند . این موضوع تا به آنجا جدی بود که به گفته همین دوست عزیز نویسندگان قدیمی - بخوانید پیش کسوت - چلچراغ که به دلیل مشغله های مختلف حرفه ای و غیر حرفه ای ، سالی به دوازده ماه به دفتر مجله نمی آمدند ، این روزها هر روز و هر ساعت آنجا هستند و پیگیر اتفاقات پیش رو . اگرچه باور کردن این موضوع غیر قابل باور سخت بود اما پرس و جو های من در همان روز از دیگر بچه های روزنامه نگار و چلچراغی نشان از صحت نسبی این خبر می داد .



همچنین برای دریافت اطلاعات دقیق با شهره شهرابی - خبرنگار نفوذی - چلچراغ هم تماس گرفتم که او هم این موضوع را تائید کرد با این فرق که گفت : (( قرار نیست برای همیشه بسته باشم ، چلچراغ احتمالاً برای چند هفته منتشر نمی شود ، اما بعد از این چند هفته حتماً منتشر خواهد شد )). اگر چه این خبر شیما شهرابی تا حدودی امیدوار کننده بود ، اما کافی بود چلچراغ این هفته را ورق بزنید تا خودتان مطالب پر از ناله نویسندگان را بخوانید . آنوقت خودتان موضوع را متوجه می شوید . و آخرین تیتر چلچراغ : بهترین سال های عمر ما



شنبه بد


شنبه چلچراغ




نه خبر تعطیل شدن روزنامه شرق - آن هم برای سومین بار - و نه خبر تعطیلی خودخواسته رزنامه انتخاب که به قولی آخرین نسیم مطبوعات آزاد در رسانه های کشور بود اینقدر شوک آور و عجیب و ناراخت کننده نبود . حداقل برای کسانی مثل من که از شماره اول یا دوم همراه این هفته نامه بودند . هفته نامه ای که نسل ما را نسل سوم خواند و گفت که که هستیم و چه می خواهیم . به دغدغه های نسل سوم پرداخت و ترجیه داد به جای استفاده از مطالب تحلیلی و بسیار حرفه ای (البته از نظر علم روزنامه نگاری )، ساده نگاری را در دستور کار قرار دهد تا همه حرفش را بفهمند و آن را از خودشان بدانند . و این طور شد .


همچون در یک آئینه ، محرمانه چلچراغ ، روزی روزگاری ایران ، برخورد نزدیک از نوع سوم ، شب نشینی در جهنم ، ساندویچ و دست نوشته های یک کودک فهیم و ... ستون ها و صفحه هایی بودند که خوانندگان چلچراغ آنها را نه تنها خواندند ، که به راستی با آنها زندگی کردند . 40 عدد مقدس بچه های چلچراغی بود و هیچ گاه جشن سالگرد نگرفت که شب چله بود و هندوانه و در این اواخر خاتمی . . .


تعطیلی چلچراغ ، آن هم به صورت خود خواسته بطور حتم در این شرایط مطبوعات کشور خبر خوبی نیست ، نه برای آنها که با هر خط از نوشته های آن هفته نامه خاطره دارند و نه برای آنها که انتشار چلچراغ را سوسول بازی دوم خردادی ها می دانند .


۶ نظر:

دوست گفت...

با سلام. من هم از شنیدن این خبر شوکه شدم
آخه آدم چی میتونه بگه؟
--------------------------------------------------------
میخواستم دو تا سایت رو بهت معرفی کنم که با عضویت توی اونها میتونی با یه کم تلاش پولدار بشی.عضویت هم کاملا رایگانه و با عضو گیری به تو پورسانت میدن
http://resource-a-day.net/member/index.cgi?hosi63
--------------------------------------------------------------------
http://tickerbar.info/join_now.ghc?r=196348073
این ها هم لینکهای منه اگه میخوای زیر مجموعه من بشی, برای اطلاع بیشتر اگه تو گوگل گرین هورس رو سرچ کنی هزارتا وبلاگ هست که کلی اطلاعات بهت میده فقط لطف کن با لینکهای من عضو شو.ممنون

بابک گفت...

واقعا از ته دل امیدوارم خبرت دروغ باشه . ما 7 سال با این مجله و بچه ها زندگی کردیم . این یکی از بدترین اخباری بود که شنیده بودم , خندیدن و گریه کردن و زندگی کردن با هر چیزی میتونه نشون از داشتن عشق بهش باشه !!!!!!!!!
فقط متونم از ته دل بگم امیدوارم این اتفاق نیفته !!

امیر گفت...

چطوری رفیق؟ خیلی کم پیدایی. یه سر بیا پیش ما.

زهرا باقري شاد گفت...

سلام. اميدوارم رفع كسالت شده باشه. اين هواي تك نفره رو هم كه من گفتم بد نيست تجربه كنيد آقاي نعمتي!

مائده گفت...

خوب هر چیزی یه روز باید تموم بشه چلچراغم دیگه دندونای شیریش افتاده بود .بذار یه کم استراحت کنه . بازم می آن . با دندو نای جدید.

امیر بیدل گفت...

به امید انتشار دوباره تنها مجله دوست داشتنی ما نسل سومی های بیچاره . بخواهیم تا بخواهند که بیایند . آری