امروز روز خلیج فارس بود. از تلویزیون و رادیو و
رسانه به اصطلاح ملی بگیر تا شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر که از خودی تا
غیر خودی و از ارزشی تا ضد انقلاب حرف خلیج فارس بود. عکس ها و نوشته ها و کامنت
ها درباره خلیج فارس و همیشه فارس بودن این خلیج بود. درباره جزایر سه گانه که
ایرانی هستن و ایران و ایرانی به هیچ قیمتی حاضر نیست از آنها بگذرد.
حس میهن پرستی ما ایرانی ها در چنین روزهایی به
شدت تحریک می شود. کافی است کسی درباره ایران و خلیج فارس و جزایر سه گانه حرفی
بزند، یا سخنی به اشتباه از دهانش در برود. زمنی و زمان را به هم می دوزیم. به
تازگی و بعد از سفر محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی و اظهاراتی ه درباره خلیج
فارس داشت، باز هم این رگ ایران پرستی هموطنان عزیز ورم کرده است.
از صبح شروع کرده اند دری وری گفتن به اعراب و
دشمنان ایران و نوشتن شعرهایی از فردوسی و دیگر شاعران ایرانی... البته بدون شک
داشتن حس وطن پرستی در این ابعاد برای یک کشور نعمت بزرگی است، اما آیا بهتر نیست
بدانیم چه موقع باید حس وطن پرستی داشته باشیم؟
آیا غیر از این است که حس وطن پرستی ما در چنین
روزهایی برانگیخته می شود؟ در چنین روزهایی یادمان می افتد که ایرانی هستیم و باید
از این مرز و بوم دفاع کنیم؟! آنهایی که دم از وطن پرستی می زنند تا به حال با خود
اندیشیده اند که برای این به قول خودشان مرز و بوم چه کرده اند؟ چه حرکت مثبتی
اجام داده اند که حالا ادعای ایران و ایرانی بودنشان را در پیج های فیس بوک داد می
زنند و تمام اقوام عرب زبان را به ناسزا گرفته اند؟
به چنین دوستانی پیشنهاد می کنم نگاهی به موضع
گیری های 30 سال اخیر دولتمردان داشته باشند. به خصوص در 7 سال گذشته! غیر از این
است که دولتمردان ایرانی تنها برای مردم دنیا و دیگر دولت ها چنگ و دندان نشان
داده اند؟ با این اوضاع آیا باید انتظار داشته باشیم فلان کشور و فلان دولت در بحث
هایی مثل جریان خلیج فارس و جزایر سه گانه پشتیبان ما باشند؟
البته تاکید دارم که افراد در ابراز عقیده و
اندیشه هایشان آزاد هستند. اما بهتر است به جای برخورد های غیر منطقی و احساسی با
موضوع هایی از این دست، کمی صبر کنیم و نگاهی به اطرافمان بیاندازیم. ببینیم
وضعیتمان چگونه است؟ کجای کار هستیم و چه کرده ایم چه باید بکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر